پارت 3

پارت 3
قمار باز

فلیکس بیا
ات مرسی
لباسو پوشیدم (عکسشو میزارم)
لیسا خوبی از کجا اومدی
ات من از محله بوسانگ اومدم بابام منو به قمار باخت
بنگ چان. ات ات با داد
ات یا خدا بله
چان بیا اینجا
ات بله
چان برو پله ها رو تمیز کن
ات چیییی
چان برو)
ات چشم
لیسا. حالا خوبه بهت نگفت کل قصر تمیز کنی
ات اره
ات هوفف تموم شد
فلیکس چان دختره خیلی خوشگلی هست
چان اره
فلیکس باهاش خوب باش
چان هوفففف خوب حالا برو بگو بیاد
فلیکس باشه
ات ات ات) باداد
ات بله
فلیکس بیا ریس کارت داره
ات باش
ات بله ارباب
چان فلیکس برو بیرون
فلیکس چشم
ات ارباب می خوای چیکار کنی ارباب
چان می فهمی
اچان بیا اینجا
ات چشم
چان بشین رو پام
ات ولی
دستشو گرفت کشوند رو پاش
ولبشو رو گزاشت رو لبام
و لباسامو کم کم در اورد
و منو گذاشت توی تخت وشروع به تلمه زدن کرد
ات عاحححححححححححححححح عاحححححححح اربابببببببب تروخدا اینجوری نکنیدددددددد
چان اهمیت نمی داد و تند تر انجام داد
و خسته شد و گردن منو مکیدد و بعدش لباشو رو لبام گذاشت
و ادامه پارت بعددد دددددد