زندگی تخیلی
خوابیدم و با صدای داد از خواب بیدار شدم
جین هو: تو چی میخوای دیگه از جون من
مالیسا: (مالیسا دشمن بابای جین هو) بیدار شدی بالاخره عزیزم(با لحن اروم و دلنشین)
جین هو: تو دشمن بابای منی ولی حتی بابام هم با من اینقدر خوب حرف نمیزنه
مالیسا: بیا شام
جین هو: باش
از زبون جین هو: رفتم پایین باز اون پسرع
مالیسا: خب بیا بشین جین هو
پسرع: پس اسمت جین هو
جین هو: اره اسمم جین هو
پسره: خوشبختم منم یونجون هستم
جین هو: از اشناییت بدبختم
مالیسا : زد زیر خنده
یونجون : مامان به چی میخندی
مالیسا: اخه هیچ کس جرعت نداره به تو تیکه بندازع بعد جین هو به راحتی یک تیکه بارت کرد
جین هو: نمیدونم چرا ولی از حرفش خوشم اومد و نیش خندی به یونجون زدم و نشستم و شروع کردم به خوردن
یونجون: من خوردم
جین هو: من خوردم
(هم زمان)
جین هو: اول من خوردم
یونجون: کِرمی
جین هو: نه انسانم
مالیسا: بر عکس همه ی دخترا مثل اینکه جین هو عاشقت نشده یونجون
جین هو: اخه چی داره که عاشقش بشم(از خداتم باشه من لاورش نیستم ولی میدونی چه قدر لاور داره )
یونجون : تربیت نداری که
جین هو: من بی تربیت تو از تربیتت بگو شرمنده شیم
یونجون : میرم بخوابم
جین هو: شبت کوفت
یونجون: ماماننننننننننننننن
مالیسا : جین هو بس کن
جین هو: من دخترت نیستم که بخوای بهم بگی بس کنم یا نه شب بخیر و پاشدم رفتم تو اتاقم دراز کشیدم چون چند دقیقه پی از خواب بیدار شدع بودم بعد چند مین یکی اومد تو اتاقم
جین هو: کیه که دیدم یونجونه ولی دندون نیشش زدع بیرون
جین هو: تو تو خوناشامی
یونجون: یک خوناشام که بد جور حوس خون کردع
جین هو: خو.....ب. من.... چی ...کار کنم
از زبون جین هو: وقتی این و گفتم اومد روم خیمه زد و کنا گوشم زمزمه کرد
یونجون: خوشمزه باید باشی
جین هو : چی.....میگی
که یهو لباشو رو گردنم گزاشت و دیگه نفهمیدم چی شد
صبح:.
از زبون یونجون:
از خواب بیدار شدم رفتم و دیدیم جین هو لخت و پرع کیس مارک تو بغلم یاد دیشب افتادم
یونجون: وایی من چی کار کردم
کع.........
جین هو: تو چی میخوای دیگه از جون من
مالیسا: (مالیسا دشمن بابای جین هو) بیدار شدی بالاخره عزیزم(با لحن اروم و دلنشین)
جین هو: تو دشمن بابای منی ولی حتی بابام هم با من اینقدر خوب حرف نمیزنه
مالیسا: بیا شام
جین هو: باش
از زبون جین هو: رفتم پایین باز اون پسرع
مالیسا: خب بیا بشین جین هو
پسرع: پس اسمت جین هو
جین هو: اره اسمم جین هو
پسره: خوشبختم منم یونجون هستم
جین هو: از اشناییت بدبختم
مالیسا : زد زیر خنده
یونجون : مامان به چی میخندی
مالیسا: اخه هیچ کس جرعت نداره به تو تیکه بندازع بعد جین هو به راحتی یک تیکه بارت کرد
جین هو: نمیدونم چرا ولی از حرفش خوشم اومد و نیش خندی به یونجون زدم و نشستم و شروع کردم به خوردن
یونجون: من خوردم
جین هو: من خوردم
(هم زمان)
جین هو: اول من خوردم
یونجون: کِرمی
جین هو: نه انسانم
مالیسا: بر عکس همه ی دخترا مثل اینکه جین هو عاشقت نشده یونجون
جین هو: اخه چی داره که عاشقش بشم(از خداتم باشه من لاورش نیستم ولی میدونی چه قدر لاور داره )
یونجون : تربیت نداری که
جین هو: من بی تربیت تو از تربیتت بگو شرمنده شیم
یونجون : میرم بخوابم
جین هو: شبت کوفت
یونجون: ماماننننننننننننننن
مالیسا : جین هو بس کن
جین هو: من دخترت نیستم که بخوای بهم بگی بس کنم یا نه شب بخیر و پاشدم رفتم تو اتاقم دراز کشیدم چون چند دقیقه پی از خواب بیدار شدع بودم بعد چند مین یکی اومد تو اتاقم
جین هو: کیه که دیدم یونجونه ولی دندون نیشش زدع بیرون
جین هو: تو تو خوناشامی
یونجون: یک خوناشام که بد جور حوس خون کردع
جین هو: خو.....ب. من.... چی ...کار کنم
از زبون جین هو: وقتی این و گفتم اومد روم خیمه زد و کنا گوشم زمزمه کرد
یونجون: خوشمزه باید باشی
جین هو : چی.....میگی
که یهو لباشو رو گردنم گزاشت و دیگه نفهمیدم چی شد
صبح:.
از زبون یونجون:
از خواب بیدار شدم رفتم و دیدیم جین هو لخت و پرع کیس مارک تو بغلم یاد دیشب افتادم
یونجون: وایی من چی کار کردم
کع.........
۲۰.۷k
۲۷ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.