پشیمونی پارت 1
جیمین اومد خونه
ا. ت: سلام عشقم چطوری
جیمین: سلام ممنون، ا. ت باید یه چیزی بهت بگم
ا. ت: بگو
جیمین: ماباید از هم جدا شیم
ا. ت: باز جونگ کوک یه چی به خوردت داده
جیمین: نه دارم راست میگم
ا. ت: یعنی چی داری شوخی میکنی
جیمین: من باتو شوخی ندارم
ا. ت: ما دوماه نامزد کردیم کلی سال عاشق هم بودیم، اگه نمی خواستی با من ازدواج کنی چرا اسمتو تو شناسنامم لکه دار کردی
جیمین: من واقعا معذرت میخوام
ا. ت: معذرت چیه، اصلا میفهمی چی میگی
جیمین: ببین من هم نمی خوام ازت جداشم مامانم امروز دستشو سعی کرد باتیغ بزنه بخاطر من
ا. ت: باشه
وسلایلمو جمع کردم
رفتم سمت در
ا. ت: فردا دادگاه میبینم بی لیاقت
از خونه جیمین بیرون اومدم رفتم تو خونه خودم به مامانم زنگ زدمکلی فحش داد به مادر جیمین گفتم که حرص نخور بی لیاقتن
پرش زمانی به صبح رفتم دادگاه
من کاری کردم که مهریمو گرفتم
به جیمین یه چشم غره رفتم و سوار ماشین شدم
وسایلامو جمع کردم تو کارتون گذاشتم اسباب کشی میکنم به آلمان
و مهندسی ادامه میدم
جوری که مادر جیمین به پام بیوفته
و الان عشقی جلو راهم نیست و درست حسابی جلو میرم
پرش زمانی به 7سال بعد
وای چقدر خوبه که از جیمین جدا شدم الان صاحبه یه شرکت بزرگ خودرو هستم
انقد ماشینایی که ما تولید میکنیم خوبه که نگم ماشینایه اسپورتمون فقط اوفففف
و پولدار ترین فردتو آلمان
این خیلی خوبه
هفته بعد یه مصاحبه تو نیویورک دارم
پرش زمانی به یه هفته بعد بعد از ظهر روزه مصاحبه
ا. ت: سلام عشقم چطوری
جیمین: سلام ممنون، ا. ت باید یه چیزی بهت بگم
ا. ت: بگو
جیمین: ماباید از هم جدا شیم
ا. ت: باز جونگ کوک یه چی به خوردت داده
جیمین: نه دارم راست میگم
ا. ت: یعنی چی داری شوخی میکنی
جیمین: من باتو شوخی ندارم
ا. ت: ما دوماه نامزد کردیم کلی سال عاشق هم بودیم، اگه نمی خواستی با من ازدواج کنی چرا اسمتو تو شناسنامم لکه دار کردی
جیمین: من واقعا معذرت میخوام
ا. ت: معذرت چیه، اصلا میفهمی چی میگی
جیمین: ببین من هم نمی خوام ازت جداشم مامانم امروز دستشو سعی کرد باتیغ بزنه بخاطر من
ا. ت: باشه
وسلایلمو جمع کردم
رفتم سمت در
ا. ت: فردا دادگاه میبینم بی لیاقت
از خونه جیمین بیرون اومدم رفتم تو خونه خودم به مامانم زنگ زدمکلی فحش داد به مادر جیمین گفتم که حرص نخور بی لیاقتن
پرش زمانی به صبح رفتم دادگاه
من کاری کردم که مهریمو گرفتم
به جیمین یه چشم غره رفتم و سوار ماشین شدم
وسایلامو جمع کردم تو کارتون گذاشتم اسباب کشی میکنم به آلمان
و مهندسی ادامه میدم
جوری که مادر جیمین به پام بیوفته
و الان عشقی جلو راهم نیست و درست حسابی جلو میرم
پرش زمانی به 7سال بعد
وای چقدر خوبه که از جیمین جدا شدم الان صاحبه یه شرکت بزرگ خودرو هستم
انقد ماشینایی که ما تولید میکنیم خوبه که نگم ماشینایه اسپورتمون فقط اوفففف
و پولدار ترین فردتو آلمان
این خیلی خوبه
هفته بعد یه مصاحبه تو نیویورک دارم
پرش زمانی به یه هفته بعد بعد از ظهر روزه مصاحبه
۹.۸k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.