من لب هایی که هنوز بخاطر بازیچه قبلی ات مرطوب بودند بوسید
من لب هایی که هنوز بخاطر بازیچه قبلی ات مرطوب بودند بوسیدم ، من بیاهمیت نسبت به درد و رنج و تغیانی که علت وجودش روح آزاده تو بود با تو رقصیدم ، میدانستم زیاد نمیمانی و رهگذری ، اما تو را بوسیدم ، با وجود آن که میدانم از آن من نیستی! من از حسرت پر کشیدنت ای پروانه.. یکی از هزاران گل های تو شدم و تو را ، بوسیدم.
۷۸۸
۰۶ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.