پارت ۵
#عاشقونه🥂❤
#دوروک
با زنگ گوشیم از خواب پریدم برک بود
دوروک: الووو🥱
برک: خواب بودی😅؟
دوروک: اخه این چه سوالیه که میکنی 😐
برک: رفیق بیام دنبالت باهم بریم مدرسه؟
دوروک: باشه بیا
برک: اوکی فعلا
گوشی رو قطع کردم رفتم دستشویی و بعد از اون لباس فرمم رو از داخل کمد در اوردم و پوشیدم، موهام رو با شونه به طرف بالا حالت دادم، عطرم رو روی خودم خالی کردم و به طرف اتاق ملیسا رفتم در زدم
دق دق
دوروک: ملیسا بیداری؟؟
ملیسا: اره داداش برو پایین الان میام
دوروک: باشه زود بیا قراره با برک بریم
ملیسا: باشه
#آسیه
نور خیلی ملایمی روی صورتم دلبری می کرد چشمام رو باز کردم ساعت رو دیدم ساعت ۷بود وایییییی دیر کردم😨
سریع از جام بلند شدم رفتم دستشویی دست وصورتم رو شستم سریع لباس فرمم رو از کمد دراوردم پوشیدم
رو صندلی میز ارایشم نشستم یه ارایش ملایم کردم و موهام رو باز گذاشتم ، عطر مورد علاقم رو زدم و جلوی آینه وایستادم به خودم گفتم: صبحت بخیر اسیه ارن مثل همیشه خوشگل شدی 😅😍
سریع از اتاق زدم بیرون و رفتم پایین همه دور میز نشسته بودن و داشتن صبحونه می خوردن
با هیجان گفتم.....
آسیه: صبح بخیرررررر ارن فمیلی
مامان و بابا: صبح بخیر دختر قشنگم
مامان: بیا دخترم صبحونه تو بخور
آسیه: چشم مامان قشنگم
بعد از خوردن صبحانه و خداحافظی با مامان و بابا با عمر به سمت مدرسه رفتیم
#دوروک
داخل کلاس بودیم که آسیه و عمر اومدن آسیه امروز هم خیلی خوشگل شده بود . جداً بهش علاقه مند شده بودم 🥰
رفتن سرجاشون نشستن....
#آسیه
رفتیم سر کلاس همه اومده بودن نگاهم رفت به دوروک اونم منو با تعجب و نگاه خیلی خاصی براندازم میکرد بدون اینکه تابلو کنم رفتم پیش ایبیکه نشستم
آسیه: سلام صبح بخیر
آیبیکه: سلام خوبی🤨؟؟؟
آسیه: اره چطور 😅؟؟
آیبیکه: اخه خیلی خوشگل شدی دختر😍
آسیه: عه باز شروع کردی
آیبیکه: باشه بابا بی جنبه
آسیه: با خودم گفتم یعنی اینقدر چهره ام تابلوعه
اخه دیشب متوجه شدم که دوروک رو تو یه پارتی تو لندن دیدمش....
🌸...ادامه دارد...🌸
لایک یادت نره قشنگم💎
اصکی ممنوع❌
#آسیه #دوروک #سوسن #عمر #برک #یاسمین #تولگا #سارپ #جانسو #آیبیکه #ملیس_مینکاری #رجب_اوستا #سوبورجو_یازگی_جوشکون #اونور_سعید_یاران #لیزگه_جومرت #ییعیت_کوچاک #آسدور #سوسعم #آیبر #خواهران_برادران
#دوروک
با زنگ گوشیم از خواب پریدم برک بود
دوروک: الووو🥱
برک: خواب بودی😅؟
دوروک: اخه این چه سوالیه که میکنی 😐
برک: رفیق بیام دنبالت باهم بریم مدرسه؟
دوروک: باشه بیا
برک: اوکی فعلا
گوشی رو قطع کردم رفتم دستشویی و بعد از اون لباس فرمم رو از داخل کمد در اوردم و پوشیدم، موهام رو با شونه به طرف بالا حالت دادم، عطرم رو روی خودم خالی کردم و به طرف اتاق ملیسا رفتم در زدم
دق دق
دوروک: ملیسا بیداری؟؟
ملیسا: اره داداش برو پایین الان میام
دوروک: باشه زود بیا قراره با برک بریم
ملیسا: باشه
#آسیه
نور خیلی ملایمی روی صورتم دلبری می کرد چشمام رو باز کردم ساعت رو دیدم ساعت ۷بود وایییییی دیر کردم😨
سریع از جام بلند شدم رفتم دستشویی دست وصورتم رو شستم سریع لباس فرمم رو از کمد دراوردم پوشیدم
رو صندلی میز ارایشم نشستم یه ارایش ملایم کردم و موهام رو باز گذاشتم ، عطر مورد علاقم رو زدم و جلوی آینه وایستادم به خودم گفتم: صبحت بخیر اسیه ارن مثل همیشه خوشگل شدی 😅😍
سریع از اتاق زدم بیرون و رفتم پایین همه دور میز نشسته بودن و داشتن صبحونه می خوردن
با هیجان گفتم.....
آسیه: صبح بخیرررررر ارن فمیلی
مامان و بابا: صبح بخیر دختر قشنگم
مامان: بیا دخترم صبحونه تو بخور
آسیه: چشم مامان قشنگم
بعد از خوردن صبحانه و خداحافظی با مامان و بابا با عمر به سمت مدرسه رفتیم
#دوروک
داخل کلاس بودیم که آسیه و عمر اومدن آسیه امروز هم خیلی خوشگل شده بود . جداً بهش علاقه مند شده بودم 🥰
رفتن سرجاشون نشستن....
#آسیه
رفتیم سر کلاس همه اومده بودن نگاهم رفت به دوروک اونم منو با تعجب و نگاه خیلی خاصی براندازم میکرد بدون اینکه تابلو کنم رفتم پیش ایبیکه نشستم
آسیه: سلام صبح بخیر
آیبیکه: سلام خوبی🤨؟؟؟
آسیه: اره چطور 😅؟؟
آیبیکه: اخه خیلی خوشگل شدی دختر😍
آسیه: عه باز شروع کردی
آیبیکه: باشه بابا بی جنبه
آسیه: با خودم گفتم یعنی اینقدر چهره ام تابلوعه
اخه دیشب متوجه شدم که دوروک رو تو یه پارتی تو لندن دیدمش....
🌸...ادامه دارد...🌸
لایک یادت نره قشنگم💎
اصکی ممنوع❌
#آسیه #دوروک #سوسن #عمر #برک #یاسمین #تولگا #سارپ #جانسو #آیبیکه #ملیس_مینکاری #رجب_اوستا #سوبورجو_یازگی_جوشکون #اونور_سعید_یاران #لیزگه_جومرت #ییعیت_کوچاک #آسدور #سوسعم #آیبر #خواهران_برادران
۱۳.۰k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.