روش حکومت داری امام علی(ع)
حضرت علی (ع)در نامه پنجاه نهج البلاغه، به شش وظیفه در مدیریت سیاسی اشاره ميكنند.
۱ – أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ حَقّاً عَلَى اَلْوَالِی أَلاَّ یُغَیِّرَهُ عَلَى رَعِیَّتِهِ فَضْلٌ نَالَهُ وَ لاَ طَوْلٌ خُصَّ بِهِ. «بعد از حمد و سپاس خدا، وظیفه حاکم این است که برتری او به جهت رهبری که به وی داده شده است و شانی که از این طریق به او اختصاص يافته است، باعث نگردد که در او تغییری نسبت به مردم ایجاد شود»
اندیشه، احساس، تمایلات، روحیات و رفتار رهبری نباید به دلیل شأن حقوقی که به رهبری داده شده است، تغییر کند. او تنها باید به وظایف حقوقی خویش عمل کند. تندی، فخرفروشی، خودبزرگبینی و استبداد رهبری ممنوع است. اگر چنین تغییری در او ایجاد شود، شرط رهبری را از دست داده و خود به خود عزل خواهد شد .
۲- وَ أَنْ یَزِیدَهُ مَا قَسَمَ اَللَّهُ لَهُ مِنْ نِعَمِهِ دُنُوّاً مِنْ عِبَادِهِ وَ عَطْفاً عَلَى إِخْوَانِهِ. «رهبری نعمتی از نعمتهای خداست، که در اختیار او قرار گرفته است. وظیفه رهبری شکر این نعمت است و شکر این نعمت آن است که وی نسبت به قبل از زمان رهبری به مردم نزدیکتر شود و پیوند عاطفی که او با مردم، که برادران او هستند، در قبل داشته است در زمان رهبریش افزونتر شود.»
اگر فاصله رهبری از مردم نسبت به قبل از كسب سمت، کم شود و رابطه عاطفی و قلبی وی نسبت به مردم کاهش يابد به نعمت خدا کافر شده است و کفران نعمت، رهبری او را زير سوال ميبرد.
۳ – أَلاَ وَ إِنَّ لَکُمْ عِنْدِی أَلاَّ أَحْتَجِزَ دُونَکُمْ سِرّاً إِلاَّ فِی حَرْبٍ. «بدانید که من به عنوان بنده خدا و رهبر شما هیچ خبری را جز در مورد جنگ، از شما پنهان نمیکنم.»
رهبری وظیفه دارد همه اخبار و اطلاعات مربوط به کشور را در اختیار مردم قرار دهد جز اخباری که افشای آن منافع ملی همین مردم، نه منافع حاکمان را به خطر اندازد.
۴- وَ لاَ أَطْوِیَ دُونَکُمْ أَمْراً إِلاَّ فِی حُکْمٍ. «من جز در حکم خدا در همه امور با شما مشورت میکنم.»
تصمیمگیری در امور کشور حق صاحبان آن کشور و مبتنی بر رای آنهاست. در نظام دینی، ولایت از آنِ قانون خداست. یکی از این قوانین این است که رهبری، در امور مربوط به مردم، باید از نظر و رای مردم آگاه شده و بر اساس خواست آنان تصمیم بگیرد. بنابراین رهبری تنها مجری حکم خدا و حکم مردم است. او نمیتواند استبداد ورزیده و شخصاً تصمیمی اتخاذ کند که با اراده عمومی در تعارض باشد. تشخیص مصلحت مردم، بر عهده خود مردم است. بنابر این از نظر امام علی (ع) رهبری به دو جهت معزول ميشود: ۱- خلاف حکم خدا عمل کند. ۲- خلاف نظر مردم عمل کند.
۵- وَ لاَ أُؤَخِّرَ لَکُمْ حَقّاً عَنْ مَحَلِّهِ، وَ لاَ أَقِفَ بِهِ دُونَ مَقْطَعِهِ. «من در اعطاء حق هیچ یک از شما کوتاهی نمیکنم و تا آن را ادا نکنم از پای نمینشینم.»
اگر رهبری بداند کسی حقی دارد، موظف است تا ادای حق او از هیچ کوششی فروگذار نکند. اگر حقی از شهروندی ضایع شود و رهبری از آن با خبر باشد و اقدام نکند فاقد شرايط رهبري شده است. تفاوتی ندارد که این حق اجتماعی باشد یا اقتصادی، سیاسی باشد یا فرهنگی.
۶- وَ أَنْ تَکُونُوا عِنْدِی فِی اَلْحَقِّ سَوَاءً، «از نظر من همه انسانها حقوق برابر دارند.»
همه کسانی که رهبری به لحاظ حقوقی مسئولیت مدیریتی آنان را بر عهده دارد، به لحاظ حقوقی به یک اندازه حق دارند، حال تفاوتی نمیکند که به رهبری نزدیک باشند یا دور، خودی باشند یا غیرخودی، از خواص باشند یا از عوام، موافق باشند یا مخالف، زن باشند یا مرد، شیعه باشند یا سنی، مسلمان باشند یا نامسلمان،… اگر رهبری این حقوق را ادا نکند شرط رهبری را از دست داده است.
فَإِذَا فَعَلْتُ ذَلِکَ وَجَبَتْ لِلَّهِ عَلَیْکُمُ اَلنِّعْمَةُ وَ لِی عَلَیْکُمُ اَلطَّاعَةُ. «اگر من این وظایف را انجام دادم خداوند نعمت رهبری شایسته را بر شما تمام کرده است و وظیفه شما این است که اطاعت کنید.»
معنا و مفهوم سخن امام این است که اگر رهبری به وظایف ششگانه فوق عمل کند، مردم و شهروندان موظفند که از او اطاعت کنند در غیر این صورت آنها چنین وظیفهای نخواهند داشت.
۱ – أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ حَقّاً عَلَى اَلْوَالِی أَلاَّ یُغَیِّرَهُ عَلَى رَعِیَّتِهِ فَضْلٌ نَالَهُ وَ لاَ طَوْلٌ خُصَّ بِهِ. «بعد از حمد و سپاس خدا، وظیفه حاکم این است که برتری او به جهت رهبری که به وی داده شده است و شانی که از این طریق به او اختصاص يافته است، باعث نگردد که در او تغییری نسبت به مردم ایجاد شود»
اندیشه، احساس، تمایلات، روحیات و رفتار رهبری نباید به دلیل شأن حقوقی که به رهبری داده شده است، تغییر کند. او تنها باید به وظایف حقوقی خویش عمل کند. تندی، فخرفروشی، خودبزرگبینی و استبداد رهبری ممنوع است. اگر چنین تغییری در او ایجاد شود، شرط رهبری را از دست داده و خود به خود عزل خواهد شد .
۲- وَ أَنْ یَزِیدَهُ مَا قَسَمَ اَللَّهُ لَهُ مِنْ نِعَمِهِ دُنُوّاً مِنْ عِبَادِهِ وَ عَطْفاً عَلَى إِخْوَانِهِ. «رهبری نعمتی از نعمتهای خداست، که در اختیار او قرار گرفته است. وظیفه رهبری شکر این نعمت است و شکر این نعمت آن است که وی نسبت به قبل از زمان رهبری به مردم نزدیکتر شود و پیوند عاطفی که او با مردم، که برادران او هستند، در قبل داشته است در زمان رهبریش افزونتر شود.»
اگر فاصله رهبری از مردم نسبت به قبل از كسب سمت، کم شود و رابطه عاطفی و قلبی وی نسبت به مردم کاهش يابد به نعمت خدا کافر شده است و کفران نعمت، رهبری او را زير سوال ميبرد.
۳ – أَلاَ وَ إِنَّ لَکُمْ عِنْدِی أَلاَّ أَحْتَجِزَ دُونَکُمْ سِرّاً إِلاَّ فِی حَرْبٍ. «بدانید که من به عنوان بنده خدا و رهبر شما هیچ خبری را جز در مورد جنگ، از شما پنهان نمیکنم.»
رهبری وظیفه دارد همه اخبار و اطلاعات مربوط به کشور را در اختیار مردم قرار دهد جز اخباری که افشای آن منافع ملی همین مردم، نه منافع حاکمان را به خطر اندازد.
۴- وَ لاَ أَطْوِیَ دُونَکُمْ أَمْراً إِلاَّ فِی حُکْمٍ. «من جز در حکم خدا در همه امور با شما مشورت میکنم.»
تصمیمگیری در امور کشور حق صاحبان آن کشور و مبتنی بر رای آنهاست. در نظام دینی، ولایت از آنِ قانون خداست. یکی از این قوانین این است که رهبری، در امور مربوط به مردم، باید از نظر و رای مردم آگاه شده و بر اساس خواست آنان تصمیم بگیرد. بنابراین رهبری تنها مجری حکم خدا و حکم مردم است. او نمیتواند استبداد ورزیده و شخصاً تصمیمی اتخاذ کند که با اراده عمومی در تعارض باشد. تشخیص مصلحت مردم، بر عهده خود مردم است. بنابر این از نظر امام علی (ع) رهبری به دو جهت معزول ميشود: ۱- خلاف حکم خدا عمل کند. ۲- خلاف نظر مردم عمل کند.
۵- وَ لاَ أُؤَخِّرَ لَکُمْ حَقّاً عَنْ مَحَلِّهِ، وَ لاَ أَقِفَ بِهِ دُونَ مَقْطَعِهِ. «من در اعطاء حق هیچ یک از شما کوتاهی نمیکنم و تا آن را ادا نکنم از پای نمینشینم.»
اگر رهبری بداند کسی حقی دارد، موظف است تا ادای حق او از هیچ کوششی فروگذار نکند. اگر حقی از شهروندی ضایع شود و رهبری از آن با خبر باشد و اقدام نکند فاقد شرايط رهبري شده است. تفاوتی ندارد که این حق اجتماعی باشد یا اقتصادی، سیاسی باشد یا فرهنگی.
۶- وَ أَنْ تَکُونُوا عِنْدِی فِی اَلْحَقِّ سَوَاءً، «از نظر من همه انسانها حقوق برابر دارند.»
همه کسانی که رهبری به لحاظ حقوقی مسئولیت مدیریتی آنان را بر عهده دارد، به لحاظ حقوقی به یک اندازه حق دارند، حال تفاوتی نمیکند که به رهبری نزدیک باشند یا دور، خودی باشند یا غیرخودی، از خواص باشند یا از عوام، موافق باشند یا مخالف، زن باشند یا مرد، شیعه باشند یا سنی، مسلمان باشند یا نامسلمان،… اگر رهبری این حقوق را ادا نکند شرط رهبری را از دست داده است.
فَإِذَا فَعَلْتُ ذَلِکَ وَجَبَتْ لِلَّهِ عَلَیْکُمُ اَلنِّعْمَةُ وَ لِی عَلَیْکُمُ اَلطَّاعَةُ. «اگر من این وظایف را انجام دادم خداوند نعمت رهبری شایسته را بر شما تمام کرده است و وظیفه شما این است که اطاعت کنید.»
معنا و مفهوم سخن امام این است که اگر رهبری به وظایف ششگانه فوق عمل کند، مردم و شهروندان موظفند که از او اطاعت کنند در غیر این صورت آنها چنین وظیفهای نخواهند داشت.
۱.۸k
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.