فیک کوک مافیا قدرت پارت ۹
ایییی خوردم زمینتنن لعنتتتتت بهتتتتتت
الان کجا برم؟اها میرم خونه میگم برام بیلیط بخرن لز این جهنم دره خلاص شم
رسید خونه*
ات:اوماااااااا اپااااااااااااا اون عوضی یه مافیا بو......
با دیدن صحنه جلوش حرفشو خورد*
کوک:دیگه چیا میدونی؟هوم؟
ات:عوضی تو اینجا چخ غلطی میکنی
کوک:اومدم چیزی که مال خودمه رو پس بگیرم
ات:من مال تو نیستمممممممم
کوک:چرا هستی تک تک لحظه هایی که زندگی میکنی مال منه تا آخرین لحظه زندگیت مال منی ببرینش (رو به افرادش)
لت:دستتتتتت بهههه مننننن نزنیننننننن خودمم بلدم راه برم
میرسه به جلو در ماشین که دوبارع سعی میکنه فرار کنه که موفق نمیشه😂*
کوک:ابن شد دومین بار تنبیهت سختر شد بیبی
ات :خفه شوووو
بزور سوار ماشین کردنش*
م/ت:(مادر ات)این کارو نکن کو.....
کوک:جرعت نکن اسممو به زبونت بیاری حالا که همچیز رو فهمیده نیلز به پنهان کاری نیس
رسیدن عمارت کوک*
کوک:ببرینش تو اتاقش درشم قفل کنین
ات:لازم نی اون گودزیلا ها رو بفرستی دنبالمخودم میتونم برم
وسطای پله ها بود که وایساد*
ات:جئون جانگ کوکککککک
کوک:چته ؟
ات:گفتی تا آخرین لحظه زندگیم مال تو عم
کوک:خب؟
ات:اگه زندگی من همینجا تموم شه چی؟
کوک:جرعتشو نداری.......
ات:چرا دارم خوبم دارم
میدوعه وو اتاق کلید رو هم از یکی از خدمتکارا کش نیره درم قفل میکنه کدک هم همینجور میزنه به در و صداش میزنه و بهد صدای شکستن جیزی میاد........
.
.
.
.
.
.
.
.
.
میدونم خیلی چرت نوشتم ولی ببخشیددد
الان کجا برم؟اها میرم خونه میگم برام بیلیط بخرن لز این جهنم دره خلاص شم
رسید خونه*
ات:اوماااااااا اپااااااااااااا اون عوضی یه مافیا بو......
با دیدن صحنه جلوش حرفشو خورد*
کوک:دیگه چیا میدونی؟هوم؟
ات:عوضی تو اینجا چخ غلطی میکنی
کوک:اومدم چیزی که مال خودمه رو پس بگیرم
ات:من مال تو نیستمممممممم
کوک:چرا هستی تک تک لحظه هایی که زندگی میکنی مال منه تا آخرین لحظه زندگیت مال منی ببرینش (رو به افرادش)
لت:دستتتتتت بهههه مننننن نزنیننننننن خودمم بلدم راه برم
میرسه به جلو در ماشین که دوبارع سعی میکنه فرار کنه که موفق نمیشه😂*
کوک:ابن شد دومین بار تنبیهت سختر شد بیبی
ات :خفه شوووو
بزور سوار ماشین کردنش*
م/ت:(مادر ات)این کارو نکن کو.....
کوک:جرعت نکن اسممو به زبونت بیاری حالا که همچیز رو فهمیده نیلز به پنهان کاری نیس
رسیدن عمارت کوک*
کوک:ببرینش تو اتاقش درشم قفل کنین
ات:لازم نی اون گودزیلا ها رو بفرستی دنبالمخودم میتونم برم
وسطای پله ها بود که وایساد*
ات:جئون جانگ کوکککککک
کوک:چته ؟
ات:گفتی تا آخرین لحظه زندگیم مال تو عم
کوک:خب؟
ات:اگه زندگی من همینجا تموم شه چی؟
کوک:جرعتشو نداری.......
ات:چرا دارم خوبم دارم
میدوعه وو اتاق کلید رو هم از یکی از خدمتکارا کش نیره درم قفل میکنه کدک هم همینجور میزنه به در و صداش میزنه و بهد صدای شکستن جیزی میاد........
.
.
.
.
.
.
.
.
.
میدونم خیلی چرت نوشتم ولی ببخشیددد
۳۳.۴k
۰۴ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.