پارت ۶(عشق فراموش نشده)
پارت ۶(عشق فراموش نشده)
ویو ا ت
ته اومد و منو از اون جمعیت نجات داد و کمکم کرد و گفت بدو منم با تمام توان دویدم تا خونه رفتم خونه و درو قفل کردم و...( خب چه انتظاری دارین میره میخوابه دیگه)
فردا صبح
(نظرتون چیه من اینقدر براتون کامل مینویسم لایک نمیکنین؟)
میره دانشگاه یا همون مدرسه حالا هر کدوم به زبونتون راحت تره
وقتی وارد شدم رفتم پیش لیا و لیانا باهم رفتیم سر کلاس
خب پرش زمانی به یه هفته بعد
هر روز میرفتم و میومدم دیگه واسم حرفای دخترا عادی شده بود با صدای گوشیم رشته افکارم پاره شد
مامانم بود یا خدا اون هیچوقت بهم زنگ نمیزنه
+الو
(مامان ا ت رو اینجوری مینویسم م ت)
م .ت کجایی؟ چرا جواب نمیدی
+ ببخشید داشتم تکلیف مینوشتم
م.ت خب مهم نیست منو بابات داریم میایم کره ببینم درست چطوره و اینکه مدرسه / دانشگاهت چطوره
.
.
.
بچه ها شاید اولاش چرت باشه اما من نمیخوام خلاصه بنویسم پس اینجوری مینویسم
نظرتون ؟
و اینکه یه سوال دارم
از این به بعد بگم دانشگاه یا مدرسه؟
ویو ا ت
ته اومد و منو از اون جمعیت نجات داد و کمکم کرد و گفت بدو منم با تمام توان دویدم تا خونه رفتم خونه و درو قفل کردم و...( خب چه انتظاری دارین میره میخوابه دیگه)
فردا صبح
(نظرتون چیه من اینقدر براتون کامل مینویسم لایک نمیکنین؟)
میره دانشگاه یا همون مدرسه حالا هر کدوم به زبونتون راحت تره
وقتی وارد شدم رفتم پیش لیا و لیانا باهم رفتیم سر کلاس
خب پرش زمانی به یه هفته بعد
هر روز میرفتم و میومدم دیگه واسم حرفای دخترا عادی شده بود با صدای گوشیم رشته افکارم پاره شد
مامانم بود یا خدا اون هیچوقت بهم زنگ نمیزنه
+الو
(مامان ا ت رو اینجوری مینویسم م ت)
م .ت کجایی؟ چرا جواب نمیدی
+ ببخشید داشتم تکلیف مینوشتم
م.ت خب مهم نیست منو بابات داریم میایم کره ببینم درست چطوره و اینکه مدرسه / دانشگاهت چطوره
.
.
.
بچه ها شاید اولاش چرت باشه اما من نمیخوام خلاصه بنویسم پس اینجوری مینویسم
نظرتون ؟
و اینکه یه سوال دارم
از این به بعد بگم دانشگاه یا مدرسه؟
۱۹.۱k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.