مریم خونی پارت 7
$ببخشید میدونم زیاد سوال میپرسم ولی .... تو که خودت اهل اینجایی چرا میخوای بری ؟
₩ چون اینجا کم بهم ظلم نشده ، تو تمام مراحل زندگیم یه نفر بوده که اذیتم کرده باشه
$ مثلا ؟
₩ پدرم ، هم کلاسی هام ، برادرم ، رئیسم ، خلاصه خیلیا
$ چیکارت کردن ؟
₩ مفصله
$ بگو من از داستانای مفصل خوشم میاد ، البته اگه مشکلی نداری
₩ نه مشکلی ندارم ، میخوای بدونی باهام چیکار کردن ؟
$ چیکار ؟
₩ بابام که ازم متنفر بود ولی مامانم منو دوست داشت و وقتی بابام منو از خونه انداخت بیرون پنهانی ازم محافظت کرد ولی پدرم فهمید و مامانم رو کشت اونم جلوی چشای خودم !
₩ داداشم با بابام مو نمیزد از بس شبیهش بود ، فقط فرقشون این بود که داداشم همجنسگرا بود و یه بار قصد داشت بهم تجاوز کنه !
$ واییی
₩ تازه این فقط خانواده مه ! رئیسم و همکلاسیام که اصن هیچی نگم بهتره ! رئیسم بود که منو معتاد کرد
کم کم اشکام داشت میریخت که سریع پاکشون کردم
₩ هق ... من فقط یه نفرو داشتم که بهم کمک کرد که اونم دوست صمیمیم یعنی جانگ هوسوک بود ! اون منو از چنگ پدرم ازاد کرد ولی خب اونم مثل تو میخواست دوتایی از اینجا فرار کنیم ولی هر دوتامون رو گیر انداختن ! من رو ول کردن ولی نمیدونم با هوسوک چیکار کردن ، حتی نمیدونم زنده گذاشتنش یا نه .....
بغض رو توی چشاش میدیدم
وایسا ... جانگ هوسوک ؟
$ صبر کن ببینم
₩ چی شد ؟
$ گفتی اسمش چی بود ؟
₩ هوسوک ، جانگ هوسوک
$ او اون ...
( بچه ها جه یی توی اون شرکته مدل بود )
$ من اونو میشناسم !
₩ چیییی ؟ از کجااا
$ اون رئیس شرکتیه که توش کار میکنم ! یه بار که داشتیم با هم مصاحبه خصوصی میکردیم در موردت بهم گفت ولی اسمتو نگفت
₩ یعنی... هوسوک زندس ؟😢😢
$ اره
₩ با .. باورم نمیشهههه
$ منم جات بودم باورم نمیشد
( فلش بک )
رئیس جانگ بهم گفته بود برم دفترش برای یه مصاحبه خصوصی و در مورد زندگیمون بگیم و من اولین شخصی بودم که همچین مصاحبه ای باهاش داشت
وسطای مصاحبه بودیم که یکم از زندگیش برام گفت
× من قبلا اصلا زندگیم اینجور که میبینی نبود
$ پس چطور بود ؟
×راستش من تو یه محله ای زندگی میکردم که خروج ازش کاملا ممنوع بود و وقتی کسی اونجا به دنیا میومد همونجا هم میمرد
$ اوه چقدر وحشتناک
× و اونجا تمام افراد سیگاری و عوضی شهر زندگی میکردن و خب مادر منم جز اون افراد بود
$ پس چطور از اینجا سر در آوردی ؟
× خب وقتی 18 سالم بود من و یکی از دوستام که اونم زندگیش مثل من بود میخواستیم فرار کنیم ولی خب هر دوتامونو گیر انداختن ، خب اونو ول کردن ولی منو نگه داشتن ، خب خارج شدن از اون محل خط قرمز اونا بود و مجازات های سنگینی برای افرادی که فرار میکردن داشتن
$ واو ... بعدش چی شد ؟
× خب اونا خیلی منو شکنجه دادن و خب هنوز جای چندتا از زخمام هست ، ولی این کار براشون کافی نبود و میخواستن منو بکشن !
$ شت خب ؟
× وقتی فهمیدم میخوان چیکار کنن از یکیشون که خیلی اسکل بود رشوه گرفتم و فرار کردم و اومدم اینجا و برای خودم یه زندگی دست و پا کردم و تونستم به اینجا برسم
$ چرا دوستت رو ول کردی ؟
× راستش دوست داشتم اونم باهام بیاد ولی واقعا نمیتونستم ولی خب به خودم قول دادم یه روزی انقدر قدرتمند بشم که بتونم بدون هیج ترسی نجاتش بدم
( پایان فلش بک )
× پس که اینطور ! هر جور شده از اینجا میریم و پیداش میکنیم
$ اوهوم، راستی من نامزدم پلیسه
× جااان ؟ واقعااا
$ اره
× یسسسس ایوللل
$ چرا ؟
× چون بهش آدرس اینجا رو میدی و اونم میاد و اینجا لو میرههههه
$ دوس داری لو بره ؟
×خیلییی ، اونا باید تاوان بلاهایی که سر من و هوسوک اوردن رو پس بدننن
$ اوکی ، نقشه چیه ؟
×نقشه اینه ...
₩ چون اینجا کم بهم ظلم نشده ، تو تمام مراحل زندگیم یه نفر بوده که اذیتم کرده باشه
$ مثلا ؟
₩ پدرم ، هم کلاسی هام ، برادرم ، رئیسم ، خلاصه خیلیا
$ چیکارت کردن ؟
₩ مفصله
$ بگو من از داستانای مفصل خوشم میاد ، البته اگه مشکلی نداری
₩ نه مشکلی ندارم ، میخوای بدونی باهام چیکار کردن ؟
$ چیکار ؟
₩ بابام که ازم متنفر بود ولی مامانم منو دوست داشت و وقتی بابام منو از خونه انداخت بیرون پنهانی ازم محافظت کرد ولی پدرم فهمید و مامانم رو کشت اونم جلوی چشای خودم !
₩ داداشم با بابام مو نمیزد از بس شبیهش بود ، فقط فرقشون این بود که داداشم همجنسگرا بود و یه بار قصد داشت بهم تجاوز کنه !
$ واییی
₩ تازه این فقط خانواده مه ! رئیسم و همکلاسیام که اصن هیچی نگم بهتره ! رئیسم بود که منو معتاد کرد
کم کم اشکام داشت میریخت که سریع پاکشون کردم
₩ هق ... من فقط یه نفرو داشتم که بهم کمک کرد که اونم دوست صمیمیم یعنی جانگ هوسوک بود ! اون منو از چنگ پدرم ازاد کرد ولی خب اونم مثل تو میخواست دوتایی از اینجا فرار کنیم ولی هر دوتامون رو گیر انداختن ! من رو ول کردن ولی نمیدونم با هوسوک چیکار کردن ، حتی نمیدونم زنده گذاشتنش یا نه .....
بغض رو توی چشاش میدیدم
وایسا ... جانگ هوسوک ؟
$ صبر کن ببینم
₩ چی شد ؟
$ گفتی اسمش چی بود ؟
₩ هوسوک ، جانگ هوسوک
$ او اون ...
( بچه ها جه یی توی اون شرکته مدل بود )
$ من اونو میشناسم !
₩ چیییی ؟ از کجااا
$ اون رئیس شرکتیه که توش کار میکنم ! یه بار که داشتیم با هم مصاحبه خصوصی میکردیم در موردت بهم گفت ولی اسمتو نگفت
₩ یعنی... هوسوک زندس ؟😢😢
$ اره
₩ با .. باورم نمیشهههه
$ منم جات بودم باورم نمیشد
( فلش بک )
رئیس جانگ بهم گفته بود برم دفترش برای یه مصاحبه خصوصی و در مورد زندگیمون بگیم و من اولین شخصی بودم که همچین مصاحبه ای باهاش داشت
وسطای مصاحبه بودیم که یکم از زندگیش برام گفت
× من قبلا اصلا زندگیم اینجور که میبینی نبود
$ پس چطور بود ؟
×راستش من تو یه محله ای زندگی میکردم که خروج ازش کاملا ممنوع بود و وقتی کسی اونجا به دنیا میومد همونجا هم میمرد
$ اوه چقدر وحشتناک
× و اونجا تمام افراد سیگاری و عوضی شهر زندگی میکردن و خب مادر منم جز اون افراد بود
$ پس چطور از اینجا سر در آوردی ؟
× خب وقتی 18 سالم بود من و یکی از دوستام که اونم زندگیش مثل من بود میخواستیم فرار کنیم ولی خب هر دوتامونو گیر انداختن ، خب اونو ول کردن ولی منو نگه داشتن ، خب خارج شدن از اون محل خط قرمز اونا بود و مجازات های سنگینی برای افرادی که فرار میکردن داشتن
$ واو ... بعدش چی شد ؟
× خب اونا خیلی منو شکنجه دادن و خب هنوز جای چندتا از زخمام هست ، ولی این کار براشون کافی نبود و میخواستن منو بکشن !
$ شت خب ؟
× وقتی فهمیدم میخوان چیکار کنن از یکیشون که خیلی اسکل بود رشوه گرفتم و فرار کردم و اومدم اینجا و برای خودم یه زندگی دست و پا کردم و تونستم به اینجا برسم
$ چرا دوستت رو ول کردی ؟
× راستش دوست داشتم اونم باهام بیاد ولی واقعا نمیتونستم ولی خب به خودم قول دادم یه روزی انقدر قدرتمند بشم که بتونم بدون هیج ترسی نجاتش بدم
( پایان فلش بک )
× پس که اینطور ! هر جور شده از اینجا میریم و پیداش میکنیم
$ اوهوم، راستی من نامزدم پلیسه
× جااان ؟ واقعااا
$ اره
× یسسسس ایوللل
$ چرا ؟
× چون بهش آدرس اینجا رو میدی و اونم میاد و اینجا لو میرههههه
$ دوس داری لو بره ؟
×خیلییی ، اونا باید تاوان بلاهایی که سر من و هوسوک اوردن رو پس بدننن
$ اوکی ، نقشه چیه ؟
×نقشه اینه ...
۱۵.۰k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.