چهره گم شده

چهره گم شده
P²

ا.ت رو اوردن

کوک: کارتون خوب بود؛اجوماااااا(داد)


اجوما:بله ارباب


کوک:پیش این دختر تو اتاق بمون تا وقتی بیدار شد قوانین رو بهش بگو


اجوما:چشم ارباب

فردا صبح
ا‌.ت ویو

با سر درد بدی از خواب پا شدم دیدم یه زن کنارم نشسته که بهش میخوره حدود ۴۰ سالش باشه


ا.ت:سلام ببخشبد من اینجا چیکار میکنم و شما کی هستین(خیلی عاد🤣)



اجوما:عزیزم اینو میگم و تو مجبوری انجامش بدی خوب


ا.ت:خوب چی هست ولی بگم من پیش اون مرتیکه نمیرما



اجوما:اههه دقیقا همینه تو الان به عنوان معشوقه ارباب اینجایی



ا.ت:چیییییییی الکی میگی دیگه نه


اجوما:نه ولی اینجا قوانینی داره که اگر از اونا رو انجام ندی به روش ارباب تنبیه میشی



ا‌ت:(هنوز تو شکه)


اجوما:نباید از دستورات ارباب سر پیچی کنی تو هیچ کدوم از اتاق ها سرک نمیکشی فقط کتابخونه حق رفتن داری و باید ادبت رو رعایت کنی و جواب پس ندی



ا.ت:یاخدااااااا(افتاد رو تخت)


اجوما:الان هم من میرم و با ارباب صحبت میکنی



ا.ت:(گریه)
اجوما رفت


ا.ت ویو

اینا چیه سر من میاد  بابا منم حق زندگی دارم حالا معلوم نیست اگه قوانین رو نقص کنم اون ارباب ازم دخترونگیم رو بگیرهههههه(گریه سگی)






خمارییییییییی🤪🤪

شوخی کردم پارت بعدرو اگر تونستم شب میزارم😊