رز سفید p آخر
+خب برو الان میایم....
@باشه بابا
_پسره فضول....
+عههه...
_چیه؟؟
نمیتونم ببوسمت؟؟خودم هزار بار وقتی داشته دایانا رو میبوسیده دیدمش!
+بریم پایین عزیزم....بزار یه نگاه تو آینه به خو....
کوکک؟
_جون؟
+لبام بی رنگ شدهههه....
_عالیه عشقم....بریم...
+ول...
_بریییمم
از پله ها اومدیم پایین و از از اون طرف جیمین و مانلی هم اومدن.....
÷خب...بریم؟
+اره بریم....
......
@خبببببب رفتنن....
دایانا:چی ببینم؟
@عزیزم... ۵قدم فاصله رو دیدی؟
دایانا:نه....
@الان میزارمش
.........
@خب....
بزن بریم ببینیم...
بیا اینجا....
و دایانا رفت تو بغل فیلیکس و فیلیکس دستشو دور کمر دایانا حلقه کرد.......
دایانا:آخیشش....خیلی گرمی....
@قر....
جیمین:خوش میگذره
دایانا و فیلیکس: ههههه
@عمو باور کنی...
÷خودم همه چی و میدونم
دایانا:باباا...
÷بله؟
دایانا:بببخشید
÷هه
اومده بودم کیف مامانتو بردارم..
جا گذاشته بود.....
به هر حال....حواستون به خودتون باشه!
و رفت.....
دایانا:خیالت راحت شد..؟
@به من چه آخههه....
نه عزیزم....
نرووو...
دایانا بدو بدو از پله ها رفت بالا تو اتاقش و درش و محکم بست....
@اوه....عاشق رز سفیده....
فیلیکس میره تو گلخونه و یدونه رز سفید بر میداره و میاد خونه.....
از پله ها میره بالا.....
@دایانا؟
عزیزم؟
درو باز کن...
میبینی که عمو هیچی نگفت....
دایانا:بفرمایید؟
عههه....
خیلی پررویی!
نیا تو!
فیلیکس رفت جلو تر و دایانا رو چسبوند به دیوار.....
دایانا:نکککن..
@هیس....
ببخشید دیگه؟
هوم؟
اینم رز سفید.....
همونی که دوست داری...
دایانا:برای من آوردی؟!
@پس برای کی؟
دایانا:بدش به من...
@نو نو نو نو نو....
باید بهم بوس بدی....
دایانا: توهم باید همکاری کنی باهام..
@با کمال میللل
و بوسه عاشقانه ای رو ادامه دادن....
....پایان...
♡♡♡♡♡♡♡♡♡
@باشه بابا
_پسره فضول....
+عههه...
_چیه؟؟
نمیتونم ببوسمت؟؟خودم هزار بار وقتی داشته دایانا رو میبوسیده دیدمش!
+بریم پایین عزیزم....بزار یه نگاه تو آینه به خو....
کوکک؟
_جون؟
+لبام بی رنگ شدهههه....
_عالیه عشقم....بریم...
+ول...
_بریییمم
از پله ها اومدیم پایین و از از اون طرف جیمین و مانلی هم اومدن.....
÷خب...بریم؟
+اره بریم....
......
@خبببببب رفتنن....
دایانا:چی ببینم؟
@عزیزم... ۵قدم فاصله رو دیدی؟
دایانا:نه....
@الان میزارمش
.........
@خب....
بزن بریم ببینیم...
بیا اینجا....
و دایانا رفت تو بغل فیلیکس و فیلیکس دستشو دور کمر دایانا حلقه کرد.......
دایانا:آخیشش....خیلی گرمی....
@قر....
جیمین:خوش میگذره
دایانا و فیلیکس: ههههه
@عمو باور کنی...
÷خودم همه چی و میدونم
دایانا:باباا...
÷بله؟
دایانا:بببخشید
÷هه
اومده بودم کیف مامانتو بردارم..
جا گذاشته بود.....
به هر حال....حواستون به خودتون باشه!
و رفت.....
دایانا:خیالت راحت شد..؟
@به من چه آخههه....
نه عزیزم....
نرووو...
دایانا بدو بدو از پله ها رفت بالا تو اتاقش و درش و محکم بست....
@اوه....عاشق رز سفیده....
فیلیکس میره تو گلخونه و یدونه رز سفید بر میداره و میاد خونه.....
از پله ها میره بالا.....
@دایانا؟
عزیزم؟
درو باز کن...
میبینی که عمو هیچی نگفت....
دایانا:بفرمایید؟
عههه....
خیلی پررویی!
نیا تو!
فیلیکس رفت جلو تر و دایانا رو چسبوند به دیوار.....
دایانا:نکککن..
@هیس....
ببخشید دیگه؟
هوم؟
اینم رز سفید.....
همونی که دوست داری...
دایانا:برای من آوردی؟!
@پس برای کی؟
دایانا:بدش به من...
@نو نو نو نو نو....
باید بهم بوس بدی....
دایانا: توهم باید همکاری کنی باهام..
@با کمال میللل
و بوسه عاشقانه ای رو ادامه دادن....
....پایان...
♡♡♡♡♡♡♡♡♡
۸۱.۴k
۲۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.