فن فیک * زندگی دوباره
پارت 33
* دو هفته بعد
باجی : کاز بیا دیگههه * داد
کازو ( کازوتورا ) : باشه بابا 😑
باجی : بریم دیگه 😐
کازو : ها بیاد دیگههه
باجی : 😑😑😑😑
* رسیدن به مقصد مورد نظر
باجی : هی پسر ما امدیم 😌
کازو : آره منم به زور اورد 😑
باجی : یه لحظه به بند 😑
باجی : بعد اون اتفاق مایکی کیساکی رو از اونی کی بود له ترش کرد
کازو : بد بخت کوبیده شد 😂😂
باجی : آره به زور دراکن ازش جدا شد 😂😂
باجی : هی کازو دیدی وقتی خبر رو به واکا دادیم چه جوری شد * لبخند
کازو : آره رنگش شده بود مثل مو هاش * لبخند
باجی : کجایی از زیر زبون شین کشیدم بیرو گریه هم کرده * نیش خند
کازو : نه بابا واکا و گریه 😰
باجی : آره ..... راستش وقتی اون اتفاق افتاد چیفویو انتقدر گریه کرد که بی هوش شد 😔
کازو : تاکه هم همین طور فقط با این فرق که اون از بس نعره کشید تا دو روز نتونست حرف برنه 😏
باجی : بد بخت خودش رو جر داد 😂😂
کازو : ولی عجیبه که هنوز نیومده پیشت 😕
باجی : آره عجیب میزنه 😒
کازو : پاچین و په یان و میتسویا و اما و شین و تاکئومی و سنجو و سان.....
باجی : هوشششش آروم بابا فهمیدیم 😑
کازو : آره میگفتم 😒 اینا هم می خواستن بیان ولی براشون کار پیش امد
باجی : همین که این گفت
کازو : ولی چیفویو و تاکه و مایکی کم کاری نزاشتن هر روز میان میشت 😉
باجی : تاکه و چیفویو اوکی ولی مایکی برای یه چیزه دیگه میاد 😈
کازو : ها ؟ برای چی ؟ 😕
باجی : هیچی ولش 😑
کازو : دل همه عضا برات تنگ شده * لبخند
باجی : کاش که پیش مون بودی * لبخند
فویو : .....
باجی : جانم ؟
فویو : بی پدر چرا جوری باهام حرف میزنی انگار موردم 😠😠😠😠
کازو : وا ؟ چیه مگه داریم خاطره تعریف می کنیم 😑
فویو : خاطره بخوره تو سرت همین این خاطره ها رو هر روز خدا می گین 😠
باجی : حالا چرا تا موقعی که حرفا مون تموم شه صبر کردی ؟😕
فویو : چون حیون آزاری گناه 😈
باجی : آها ..... چیییییییییییی ؟😲
فویو : جررررررررر 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
کازو : ما رو باش که رو دیوار کی یاد گاری می نویسیم 😠
* صدای در
تاکه : سلام 😄
فویو : میچی جونممممممممم 😄😄😄😄
مایکی : سلام 😒
فویو : سالم 😎
مایکی : ولی خلم بد 😎🎶
فویو : لاتی 🎧
مایکی : ولی مودب 🎤
فویو : قاتی 🎸
مایکی : تیپ مرتب 🎩 * در آوردن یه کت شیک و پشیدن از نا کجا آباد مو ئود 😑
فویو : دافی 😈🎶
مایکی : هولم کرد 😎🌺 * گل دادن به
تاکه
تاکه : * گوجه
باجی : روش جدید مخ زنیه 😕
فویو : دقیقا 👉😉👉
تاکه : چ..چیز .... آها برات بستنی اوردم 😅
فویو : بستنیییی 😍
باجی : راستی چیفویو چرا نیومده 😕
تاکه : کار داشت گفت شما برید من بعد میام 😊
فویو : * در حال بستنی خوردن
فویو : من تصمیم رو گرفتم
تاکه : خدا رحم کنه 😨
* دو هفته بعد
باجی : کاز بیا دیگههه * داد
کازو ( کازوتورا ) : باشه بابا 😑
باجی : بریم دیگه 😐
کازو : ها بیاد دیگههه
باجی : 😑😑😑😑
* رسیدن به مقصد مورد نظر
باجی : هی پسر ما امدیم 😌
کازو : آره منم به زور اورد 😑
باجی : یه لحظه به بند 😑
باجی : بعد اون اتفاق مایکی کیساکی رو از اونی کی بود له ترش کرد
کازو : بد بخت کوبیده شد 😂😂
باجی : آره به زور دراکن ازش جدا شد 😂😂
باجی : هی کازو دیدی وقتی خبر رو به واکا دادیم چه جوری شد * لبخند
کازو : آره رنگش شده بود مثل مو هاش * لبخند
باجی : کجایی از زیر زبون شین کشیدم بیرو گریه هم کرده * نیش خند
کازو : نه بابا واکا و گریه 😰
باجی : آره ..... راستش وقتی اون اتفاق افتاد چیفویو انتقدر گریه کرد که بی هوش شد 😔
کازو : تاکه هم همین طور فقط با این فرق که اون از بس نعره کشید تا دو روز نتونست حرف برنه 😏
باجی : بد بخت خودش رو جر داد 😂😂
کازو : ولی عجیبه که هنوز نیومده پیشت 😕
باجی : آره عجیب میزنه 😒
کازو : پاچین و په یان و میتسویا و اما و شین و تاکئومی و سنجو و سان.....
باجی : هوشششش آروم بابا فهمیدیم 😑
کازو : آره میگفتم 😒 اینا هم می خواستن بیان ولی براشون کار پیش امد
باجی : همین که این گفت
کازو : ولی چیفویو و تاکه و مایکی کم کاری نزاشتن هر روز میان میشت 😉
باجی : تاکه و چیفویو اوکی ولی مایکی برای یه چیزه دیگه میاد 😈
کازو : ها ؟ برای چی ؟ 😕
باجی : هیچی ولش 😑
کازو : دل همه عضا برات تنگ شده * لبخند
باجی : کاش که پیش مون بودی * لبخند
فویو : .....
باجی : جانم ؟
فویو : بی پدر چرا جوری باهام حرف میزنی انگار موردم 😠😠😠😠
کازو : وا ؟ چیه مگه داریم خاطره تعریف می کنیم 😑
فویو : خاطره بخوره تو سرت همین این خاطره ها رو هر روز خدا می گین 😠
باجی : حالا چرا تا موقعی که حرفا مون تموم شه صبر کردی ؟😕
فویو : چون حیون آزاری گناه 😈
باجی : آها ..... چیییییییییییی ؟😲
فویو : جررررررررر 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
کازو : ما رو باش که رو دیوار کی یاد گاری می نویسیم 😠
* صدای در
تاکه : سلام 😄
فویو : میچی جونممممممممم 😄😄😄😄
مایکی : سلام 😒
فویو : سالم 😎
مایکی : ولی خلم بد 😎🎶
فویو : لاتی 🎧
مایکی : ولی مودب 🎤
فویو : قاتی 🎸
مایکی : تیپ مرتب 🎩 * در آوردن یه کت شیک و پشیدن از نا کجا آباد مو ئود 😑
فویو : دافی 😈🎶
مایکی : هولم کرد 😎🌺 * گل دادن به
تاکه
تاکه : * گوجه
باجی : روش جدید مخ زنیه 😕
فویو : دقیقا 👉😉👉
تاکه : چ..چیز .... آها برات بستنی اوردم 😅
فویو : بستنیییی 😍
باجی : راستی چیفویو چرا نیومده 😕
تاکه : کار داشت گفت شما برید من بعد میام 😊
فویو : * در حال بستنی خوردن
فویو : من تصمیم رو گرفتم
تاکه : خدا رحم کنه 😨
۷.۶k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.