عشق جنگی من
پارت 33
فلش بک ب زمانی که خرید کردن
+اینم خوبه ها
لیندا :کفش قشنگه
برای لباس خریدن
تهیونگ :نوچ... نه... بازه.... بدنت تو دید... زیاد خوشگل نیست.... این عالیه
لیندا :تو سلیقت افتظاح
تهیونگ :خوبه دیگه
+نوچ این خوبه
تهیونگ :اینم خوبه ولی
+هیس ولی نداریم هرچی که دوستش گفت ن شوهرش
_ا/ت بیا یک دقیقه کارت دارم
+هومم
_وقتی که ازدواج کردیم یعنی روز عروسیمون حتما این لباس هرو بگیر
+کوک حالا مونده تا عروسی
_ولی من عجله دارم (کیوت)
+بانی جونم تو عجله نداری عجله داری برا شبش
_میگم انگار تو ذهن آدم رو میخونی ن
+دیدی گفتم
_ساکت حالا بیا بریم قهوه بگیریم
+باشه ولی بزا برم بهشون بگم
+لیند..
لیندا :ا/ت تو برو این آقا هنو کار داره با لباسم
تهیونگ :خانم میشه بپرسم یک لباسی داری که زود پاره بشه برا شب
خانم :اما بزار ببینم
لیندا :تهیونگ
تهیونگ :خو چیه
خانم :از این طرف لطفا
تهیونگ :بیا بدو.
خانم %نگاه کنید زود پاره میشه
تهیونگ :همینو میگیرم
لیندا :ایش خفه
خانم :اینم قیمتش
تهیونگ :گرون ولی ب پای بچه نمیرسه همینو میگیرم ولی بچه مجانی برام
خانم :اینم خدمت شما
+ددی
_جانم
هیونجین :بیبی
+هیونجین...
_این چی میگه ا/ت
هیونجین :این پسره کیه
+هی..
_دوست پسرم مشکلیه
هیونجین :چی
_البته ن دوست پسرش همسرش
+جونگ...
_ساکت
هیونجین :تو بهم خیانت کردی
_چی
+من نکردم اون تو بودی که با دوست دخترت تو مدرسه کارای خاک برسری میکردی
هیونجین :خوب من اون نبودم ا/ت
+پ اون کی بود هااا
هیونجین :یک عوضی اشغال اومد و منو تحریک کرد (داد)
_اهای با دوست دختر من درست صحبت کن
که کتک کاری شد
+ولش کن (داد)
هیونجین :من دوباره برت میگردونم
_عوضی اون مال منه
+کوک بسه (داد)
که کوک زدش
+ایی
_ دهنت رو ببند دختر ی...
+چی
_ها (ب خودش اومد)
هیونجین :....
_ا/ت من واقعا متاسفم
+"اشکال نداره ب اندازه ی کافی نابود شدم
_بیبی
+بریم خونه خستم (سرد)
_بیبی من
+یک حرف رو دوبار تکرار نمیکنم.
_باشه (سرد)
کوک دست ا/ت رو محکم گرفت و بردش تو ماشین
فلش بک ب زمانی که خرید کردن
+اینم خوبه ها
لیندا :کفش قشنگه
برای لباس خریدن
تهیونگ :نوچ... نه... بازه.... بدنت تو دید... زیاد خوشگل نیست.... این عالیه
لیندا :تو سلیقت افتظاح
تهیونگ :خوبه دیگه
+نوچ این خوبه
تهیونگ :اینم خوبه ولی
+هیس ولی نداریم هرچی که دوستش گفت ن شوهرش
_ا/ت بیا یک دقیقه کارت دارم
+هومم
_وقتی که ازدواج کردیم یعنی روز عروسیمون حتما این لباس هرو بگیر
+کوک حالا مونده تا عروسی
_ولی من عجله دارم (کیوت)
+بانی جونم تو عجله نداری عجله داری برا شبش
_میگم انگار تو ذهن آدم رو میخونی ن
+دیدی گفتم
_ساکت حالا بیا بریم قهوه بگیریم
+باشه ولی بزا برم بهشون بگم
+لیند..
لیندا :ا/ت تو برو این آقا هنو کار داره با لباسم
تهیونگ :خانم میشه بپرسم یک لباسی داری که زود پاره بشه برا شب
خانم :اما بزار ببینم
لیندا :تهیونگ
تهیونگ :خو چیه
خانم :از این طرف لطفا
تهیونگ :بیا بدو.
خانم %نگاه کنید زود پاره میشه
تهیونگ :همینو میگیرم
لیندا :ایش خفه
خانم :اینم قیمتش
تهیونگ :گرون ولی ب پای بچه نمیرسه همینو میگیرم ولی بچه مجانی برام
خانم :اینم خدمت شما
+ددی
_جانم
هیونجین :بیبی
+هیونجین...
_این چی میگه ا/ت
هیونجین :این پسره کیه
+هی..
_دوست پسرم مشکلیه
هیونجین :چی
_البته ن دوست پسرش همسرش
+جونگ...
_ساکت
هیونجین :تو بهم خیانت کردی
_چی
+من نکردم اون تو بودی که با دوست دخترت تو مدرسه کارای خاک برسری میکردی
هیونجین :خوب من اون نبودم ا/ت
+پ اون کی بود هااا
هیونجین :یک عوضی اشغال اومد و منو تحریک کرد (داد)
_اهای با دوست دختر من درست صحبت کن
که کتک کاری شد
+ولش کن (داد)
هیونجین :من دوباره برت میگردونم
_عوضی اون مال منه
+کوک بسه (داد)
که کوک زدش
+ایی
_ دهنت رو ببند دختر ی...
+چی
_ها (ب خودش اومد)
هیونجین :....
_ا/ت من واقعا متاسفم
+"اشکال نداره ب اندازه ی کافی نابود شدم
_بیبی
+بریم خونه خستم (سرد)
_بیبی من
+یک حرف رو دوبار تکرار نمیکنم.
_باشه (سرد)
کوک دست ا/ت رو محکم گرفت و بردش تو ماشین
۶.۹k
۰۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.