عمارت سیاه (پارت ۱۴)

تهیونگ : کجا میری

ا/ت
چقدر خوابش سبک هوفف

ا/ت : هیجا نمیرم

تهیونگ: پس بگیر بخواب

ا/ت : خوابم نمیاد مگه نمیدونی چقدر خوابیدم بهتره تو هم پاشی

تهیونگ
بلند شدم رفتم دست و صورتم و شستم لباسام و عوض کردم و برگشتم سمت ا/ت

تهیونگ: خوب گوش کن اینجا با ادمای جدیدی آشنا میشی تنها چیزی که ازت میخوام اینه که به حرفام گوش کنی و اینکه تو اینجا به عنوان نامزد منی فهمیدی

ا/ت : چی نامزد تو خیلی بیخود کردی منو نامزد خودت میدونی برو یکی دیگه بیار اه پسره عوضی کی گفته مگه من میخوام (داد)

تهیونگ : انگاری همین الان گفتم ازم نافرمانی نکن نمیخوای که واقعا زبونتو ببرم هوم (داد)

ا/ت
تازه فهمیدم چی گفتم نمی‌دونم این همه جرئت و از کجا آورده بودم

ا/ت : ب.ببخشید ..حو..حواسم ..ن..نبود

تهیونگ: دفعه آخرت باشه
خب بیا بریم پایین واسه صبحانه

ا/ت : ب.بریم



...
ادامه دارد