پارت ۱۵
سلاممممم بریم پارت ۱۵
ات: رفتم خونه لباس هامو عوض کردم مثل یه خرس زخمی خوابیدم
خاپوف خاپوف یعنی صدا خروپفشه😂😂چه ادمینی دارین ناموصن مو به مو چیزارو تعریف میکنه
خاپوف ساعت ۳
خاپوف ساعت ۴ و ادامه داره تا ساعت ۹ یهو صدا زنگ
درینگ درینگ
ات: این کدوم گاویه (گاو عمته)
ات: قطع کرد
دوباره صدا زنگ در اومد
یهو دیگه عصبی شد جواب داد
اخه چرااا اصل صبح زنگ میزنی کیه
کوک: اولن سلامت کو بچه دومن خجالت بکش کسی با بزرگترش اینجوری حرف نمیزنه سومن اماده شو دیگه دارم میام دنبالت
ات: یا خدااا اب شدم
کوک: شنیدم
اقا خلاصه اینا دوساعت پشت تلفن حرف زدن ات اماده شد
صدا بوق
ات سوار ماشین شد
کوک: ٠سلام بیبی غر غرو
ات: سلام من غر غر او نیستم
کوک: باشه خنده
رفتن فروشگاه
کلی خرید کردن
بعد رفتن بستنی خوردن بعدش دور دور کردن
رفتن کلاه ست خریدن
گردنبند ست خریدن
کفش خریدن کلا تو فاز ست رفتن
بعدش رفتن خونه
ات: خودشو انداخت رو مبل وایی خستمه
کوک: من میرم خونه وسایلمو بیارم بیام
ات: باشه
کوک: رفت که لباساشو بیاره مه یهو
دید یه نفر جلو خونشه
دختر خالش بود اسمش اممم بزار فک کنیم جویی خوبه اسمش جویی
که عاشق کوکه ولی دو سه تا دوست پسر داره
جویی: سلام کوک خوشحال
کوک: ٠سرد سلام کاری داشتی اومدی
جویی دو و سه بار زنگ زدم جواب ندادی نگران شدم
کوک: اولن منو تو فقط دختر خاله و پسر خالیم دلیل نمیشه جواب ندادم بیای دمه خونم دومن خودم نخواستم جواب بدم سومن الان برو جای نگرانی نیست
جویی فردا صبح ساعت ۷ نمیای باهم
کوک پرید وسط حرفاش گفت که نه نمیام کار دارم برو دیگه
جویی ناراحت رفت
کوک رفت وسایلشو جمع کرد و رفت پیش ات
ات داشت اهنگ گوش میداد نفهمدید کوک اومده
کوک نامحسوس رفت پشت ات(راوی: یا خدا) یهو کمرشو گرفت
که ات دومتر رفت رو هوا واییی توی کدوم خـــ عه کوک توییی مردم از ترس یه سلامی یه یا الله هی بگو (وایی اگه کوک بیاد داخل لایو و خونه بگع یا الله چی میشع!) خب بعدش ات داشت رامیون درست میکرد کوک بود گفت به به بیبی ما چی درست کرده خلاصه باهم نشستن خوردن بعدش باهم کیفشونو بستن خیلی هیجان داشتن بعد فیلم دیدن بعد ات خوابید کوکم خاموش کرد و. خوابید
صبح
کوک: با چشای براق گرد شده و صدای هااتش یا پیغمبر در حال بیدار کردن ات بود
کوک بیب بیبی داره دیر میشه بیدار نمیشی
ات: صدای خابالودگی نه بزار یکم دیگه
کوک خندش گرفت از شدت کیوت بودن ات بعد یه بوسی رو پشونیش کرد
وسایل گذاشت تو ماشین دوباره ات رو بیدار کرد صبحونه خوردن و لباس هاشونو پوشیدن رفتن سوار ماشین شدن حرکت کردن گایز مکان بیرون شهره تو راه ات خوابید کوک صندلیو خوابوند که ات راحت باشه بعدش رسیدن اونجا وارد شدن جای سرسبزی بود خیلی قشنک بود چادر ها نوبت نوبت چیده شده بودن و همه جا لامپ بود درختا بوی بهشت میدادن هوای خنکی بود بیرون رفتن چادرشونو پیدا کردن و وسایلاشونو گذاشتن و دراومد بیرون که چرخی بزنن که ..... بماند برا روزهای بعد
خب گایز امید وارم خوشتون اومدت باشه بخدا فردا امتحانانم تمومه یعنی یک شنبه بعد براتون خیلی میزارم شما امتحاناتون کی تموم میشه؟! امید وارم همه امتحاناتون خوب دادع باشید ممنونننن ممنون واسه کامنت های گلتون هنوز حمایتم کنید ممممنونم بگید امتحاناتون کی تمومه
ات: رفتم خونه لباس هامو عوض کردم مثل یه خرس زخمی خوابیدم
خاپوف خاپوف یعنی صدا خروپفشه😂😂چه ادمینی دارین ناموصن مو به مو چیزارو تعریف میکنه
خاپوف ساعت ۳
خاپوف ساعت ۴ و ادامه داره تا ساعت ۹ یهو صدا زنگ
درینگ درینگ
ات: این کدوم گاویه (گاو عمته)
ات: قطع کرد
دوباره صدا زنگ در اومد
یهو دیگه عصبی شد جواب داد
اخه چرااا اصل صبح زنگ میزنی کیه
کوک: اولن سلامت کو بچه دومن خجالت بکش کسی با بزرگترش اینجوری حرف نمیزنه سومن اماده شو دیگه دارم میام دنبالت
ات: یا خدااا اب شدم
کوک: شنیدم
اقا خلاصه اینا دوساعت پشت تلفن حرف زدن ات اماده شد
صدا بوق
ات سوار ماشین شد
کوک: ٠سلام بیبی غر غرو
ات: سلام من غر غر او نیستم
کوک: باشه خنده
رفتن فروشگاه
کلی خرید کردن
بعد رفتن بستنی خوردن بعدش دور دور کردن
رفتن کلاه ست خریدن
گردنبند ست خریدن
کفش خریدن کلا تو فاز ست رفتن
بعدش رفتن خونه
ات: خودشو انداخت رو مبل وایی خستمه
کوک: من میرم خونه وسایلمو بیارم بیام
ات: باشه
کوک: رفت که لباساشو بیاره مه یهو
دید یه نفر جلو خونشه
دختر خالش بود اسمش اممم بزار فک کنیم جویی خوبه اسمش جویی
که عاشق کوکه ولی دو سه تا دوست پسر داره
جویی: سلام کوک خوشحال
کوک: ٠سرد سلام کاری داشتی اومدی
جویی دو و سه بار زنگ زدم جواب ندادی نگران شدم
کوک: اولن منو تو فقط دختر خاله و پسر خالیم دلیل نمیشه جواب ندادم بیای دمه خونم دومن خودم نخواستم جواب بدم سومن الان برو جای نگرانی نیست
جویی فردا صبح ساعت ۷ نمیای باهم
کوک پرید وسط حرفاش گفت که نه نمیام کار دارم برو دیگه
جویی ناراحت رفت
کوک رفت وسایلشو جمع کرد و رفت پیش ات
ات داشت اهنگ گوش میداد نفهمدید کوک اومده
کوک نامحسوس رفت پشت ات(راوی: یا خدا) یهو کمرشو گرفت
که ات دومتر رفت رو هوا واییی توی کدوم خـــ عه کوک توییی مردم از ترس یه سلامی یه یا الله هی بگو (وایی اگه کوک بیاد داخل لایو و خونه بگع یا الله چی میشع!) خب بعدش ات داشت رامیون درست میکرد کوک بود گفت به به بیبی ما چی درست کرده خلاصه باهم نشستن خوردن بعدش باهم کیفشونو بستن خیلی هیجان داشتن بعد فیلم دیدن بعد ات خوابید کوکم خاموش کرد و. خوابید
صبح
کوک: با چشای براق گرد شده و صدای هااتش یا پیغمبر در حال بیدار کردن ات بود
کوک بیب بیبی داره دیر میشه بیدار نمیشی
ات: صدای خابالودگی نه بزار یکم دیگه
کوک خندش گرفت از شدت کیوت بودن ات بعد یه بوسی رو پشونیش کرد
وسایل گذاشت تو ماشین دوباره ات رو بیدار کرد صبحونه خوردن و لباس هاشونو پوشیدن رفتن سوار ماشین شدن حرکت کردن گایز مکان بیرون شهره تو راه ات خوابید کوک صندلیو خوابوند که ات راحت باشه بعدش رسیدن اونجا وارد شدن جای سرسبزی بود خیلی قشنک بود چادر ها نوبت نوبت چیده شده بودن و همه جا لامپ بود درختا بوی بهشت میدادن هوای خنکی بود بیرون رفتن چادرشونو پیدا کردن و وسایلاشونو گذاشتن و دراومد بیرون که چرخی بزنن که ..... بماند برا روزهای بعد
خب گایز امید وارم خوشتون اومدت باشه بخدا فردا امتحانانم تمومه یعنی یک شنبه بعد براتون خیلی میزارم شما امتحاناتون کی تموم میشه؟! امید وارم همه امتحاناتون خوب دادع باشید ممنونننن ممنون واسه کامنت های گلتون هنوز حمایتم کنید ممممنونم بگید امتحاناتون کی تمومه
۶.۸k
۱۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.