فیک جنون فصل ۲
پارت ۹☆☆☆☆☆
توی اتاق رفتم
پیراهن سفید دکمه دارم رو با کمربندِ بند دار و پوتین مشکی بلند پوشیدم
موهام رو کمی حالت دادم و برق لب زدم
روبه روی میز آینه نشسته بودم و تلاش میکردم گردنبندم رو ببندم یونگی رو از توی آینه دیدم که در حال بستن گوشواره نقره ایش بود
پیراهن حریر سفیدی به تن داشت که میشد بدن خوش فرمش رو از زیرش دید
دو تا بند از یقه لباسش پایین میومد و به بالای زانوش میرسید
نور ماهی که از پنجره به داخل میومد باعث میشد شلوار چرم تنگی که پوشیده بود برق بزنه
بعد از بستن گوشوارش من هنوز غرق نگاه کردن بهش بودم و دستم پشت گردنم قفل شده بود
لبخندی زد و گردنبندم رو از پشت گرفت
متقابل ریز لبخند زدم و دست هام رو پایین آوردم
بعد چند ثانیه قفل آویز رو انداخت و آروم خم شد و بوسه ای طولانی ولی ملایم روی گردنم گذاشت
در همون حالت روی گردنم زمزمه کرد
-بریم؟
+باشه
از روی صندلی بلند شدم و یکی از بند های لباسش رو گرفتم و دنبال خودم کشیدم و از اتاق اومدیم بیرون
کمی خندید و بعد از خونه بیرون اومدیم
گذاشتم پشت فرمون بشینه
خودمم بقلش نشستم
وقتی به آموزشگاه رسیدیم خواستم در رو باز کنم که یونگی گفت
-یه دیقه وایستا
بعد خودش پیاده شد وسمت در من اومد و بازش کرد بعد دستشو جلوم دراز کرد
-بفرمایید خانم
+اووه ممنونم جنتلمن
بعد دستشو گرفتم و با هم سمت آموزشگاه رفتیم
در رو باز کردم صدای بلند آهنگ راک گوشم رو گزید
جیهوپ با دیدن ما صدا رو کمی کم کرد
جین از روی مبل قرمز با دسته های طلایی که رو به روی جی هوپ بود بلند شد
سیگار توی دستش رو توی کاسه سیگار خاموش کرد و با جیهوپ از اونور سالن سمت ما اومدن
!سلام آقای...
-یونگی هستم
!بله خوشبختم
-و شما...
!جانگ هوساک
-خوشبختم
؛سلام یونگی
-سلام. شما باید سوک جین باشید
؛درسته
؛خوشحالم میبینمت یونگی
-منم همین طور آقا
سرفه ای ریز کردم
+منم اینجا هستما
!اوه یادمون رفت تورو
بعد اومد سمتم و با لبخند شیرینش بقلم کرد
بعد ام جین بقلم کرد
کم کم داشتم به این هوساک اطمینان میکردم
جین ام که خوب باهاش گرم گرفته بود
بهتره بهش اعتماد کنم دوست خوبی میشه برام
ولی رعیسش چی
یاد حرف های اون شب نامجون افتادم
تهیونگ و جک یه چیزی از من پنهون میکنن و هوساک اون ام زیر دست تهیونگه ممکنه دست داشته باشه
ولی ترجیح میدم ریسک کنم و به هوساک اطمینان کنم
رفتیم وسط سالن و روی یکی از مبل ها نشستم
!مشروب؟
+نه ممنون
بعد برای خودش ریخت و کمی نوشید
!جشنمون خیلی سوت و کوره
-یه بازی چیزی ندارین؟
؛میخواید پوکر بیارم بازی کنیم
+من احل قمار نیستم جین
؛حتما مگه باید شرطی بازی کنیم؟
-من که هستم
!منم میام
+خیل خوب برو بیار بازیو
توی اتاق رفتم
پیراهن سفید دکمه دارم رو با کمربندِ بند دار و پوتین مشکی بلند پوشیدم
موهام رو کمی حالت دادم و برق لب زدم
روبه روی میز آینه نشسته بودم و تلاش میکردم گردنبندم رو ببندم یونگی رو از توی آینه دیدم که در حال بستن گوشواره نقره ایش بود
پیراهن حریر سفیدی به تن داشت که میشد بدن خوش فرمش رو از زیرش دید
دو تا بند از یقه لباسش پایین میومد و به بالای زانوش میرسید
نور ماهی که از پنجره به داخل میومد باعث میشد شلوار چرم تنگی که پوشیده بود برق بزنه
بعد از بستن گوشوارش من هنوز غرق نگاه کردن بهش بودم و دستم پشت گردنم قفل شده بود
لبخندی زد و گردنبندم رو از پشت گرفت
متقابل ریز لبخند زدم و دست هام رو پایین آوردم
بعد چند ثانیه قفل آویز رو انداخت و آروم خم شد و بوسه ای طولانی ولی ملایم روی گردنم گذاشت
در همون حالت روی گردنم زمزمه کرد
-بریم؟
+باشه
از روی صندلی بلند شدم و یکی از بند های لباسش رو گرفتم و دنبال خودم کشیدم و از اتاق اومدیم بیرون
کمی خندید و بعد از خونه بیرون اومدیم
گذاشتم پشت فرمون بشینه
خودمم بقلش نشستم
وقتی به آموزشگاه رسیدیم خواستم در رو باز کنم که یونگی گفت
-یه دیقه وایستا
بعد خودش پیاده شد وسمت در من اومد و بازش کرد بعد دستشو جلوم دراز کرد
-بفرمایید خانم
+اووه ممنونم جنتلمن
بعد دستشو گرفتم و با هم سمت آموزشگاه رفتیم
در رو باز کردم صدای بلند آهنگ راک گوشم رو گزید
جیهوپ با دیدن ما صدا رو کمی کم کرد
جین از روی مبل قرمز با دسته های طلایی که رو به روی جی هوپ بود بلند شد
سیگار توی دستش رو توی کاسه سیگار خاموش کرد و با جیهوپ از اونور سالن سمت ما اومدن
!سلام آقای...
-یونگی هستم
!بله خوشبختم
-و شما...
!جانگ هوساک
-خوشبختم
؛سلام یونگی
-سلام. شما باید سوک جین باشید
؛درسته
؛خوشحالم میبینمت یونگی
-منم همین طور آقا
سرفه ای ریز کردم
+منم اینجا هستما
!اوه یادمون رفت تورو
بعد اومد سمتم و با لبخند شیرینش بقلم کرد
بعد ام جین بقلم کرد
کم کم داشتم به این هوساک اطمینان میکردم
جین ام که خوب باهاش گرم گرفته بود
بهتره بهش اعتماد کنم دوست خوبی میشه برام
ولی رعیسش چی
یاد حرف های اون شب نامجون افتادم
تهیونگ و جک یه چیزی از من پنهون میکنن و هوساک اون ام زیر دست تهیونگه ممکنه دست داشته باشه
ولی ترجیح میدم ریسک کنم و به هوساک اطمینان کنم
رفتیم وسط سالن و روی یکی از مبل ها نشستم
!مشروب؟
+نه ممنون
بعد برای خودش ریخت و کمی نوشید
!جشنمون خیلی سوت و کوره
-یه بازی چیزی ندارین؟
؛میخواید پوکر بیارم بازی کنیم
+من احل قمار نیستم جین
؛حتما مگه باید شرطی بازی کنیم؟
-من که هستم
!منم میام
+خیل خوب برو بیار بازیو
۱۵.۶k
۰۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.