پارت 1
پارت 1
نویسنده:کیم نامی
سوهو:ات(بلند)
ات:جانم
سوهو:دوستم داره میاد خونمون
ات:خب این چه ربطی به من داشت؟
سوهو:یعنی اینکه لباساتو عوض کن
ات:اها اوکی
چند لحظه بعد صدای زنگ در میاد)
ات:من باز میکنم
در باز کرد)
تهیونگ:سلام
ات:سلام
تهیونگ:سوهو خونس؟
ات:بله...بفرمایید داخل
تهیونگ:بله ممنون
سوهو:سلام داداش
تهیونگ:سلام سوهو
سوهو:خوش امدی
تهیونگ:قربونت مرسی
سوهو:بیا اینجا بشین اون قضیه رو تعریف کن
تهیونگ:اوکی
ات:روی یکی از مبل ها نشست)
سوهو:خب بگو ببینم رفتی باهاش سر قرار؟
تهیونگ:نه بابا پیچوندمش
سوهو:چی پیچوندی؟ چی بهش گفتی مگه؟
تهیونگ:الکی بهش گفتم دوست دختر دارم
سوهو:اها
تهیونگ:خب تو چخبر حسابی سرگرم دوست دختریا
سوهو:آره(خنده)
تهیونگ:خنده)
سوهو:تهیونگ و ات من میرم یچیزایی بخرم تا بیام
ات:باشه
سوهو:تهیونگ تو مشکلی نداری که
تهیونگ:نه بابا
سوهو:اوکی(رفت)
ات:بلند میشه میره آشپزخونه تا یچیزی درست کنه
تهیونگ:میاد آشپزخونه) بیبی اینجا چیکار میکنی؟
ات:بله؟ با منی؟
تهیونگ:مگه غیر از منو تو کسی دیگهای هم اینجاست
ات:خب نه
تهیونگ:بیبی
ات:اتفاقی افتاده؟
تهیونگ:نه فقط امدم پیش بیبیم
ات:.........
تهیونگ:بیب باهام قرار میزاری؟
ات:چی؟
تهیونگ:فقط نگو جوابت نه هست
ات:جوابم آره هس ولی سوهو رو چیکار کنیم
تهیونگ:اونش با من بیب
ادامه دارد
نویسنده:کیم نامی
سوهو:ات(بلند)
ات:جانم
سوهو:دوستم داره میاد خونمون
ات:خب این چه ربطی به من داشت؟
سوهو:یعنی اینکه لباساتو عوض کن
ات:اها اوکی
چند لحظه بعد صدای زنگ در میاد)
ات:من باز میکنم
در باز کرد)
تهیونگ:سلام
ات:سلام
تهیونگ:سوهو خونس؟
ات:بله...بفرمایید داخل
تهیونگ:بله ممنون
سوهو:سلام داداش
تهیونگ:سلام سوهو
سوهو:خوش امدی
تهیونگ:قربونت مرسی
سوهو:بیا اینجا بشین اون قضیه رو تعریف کن
تهیونگ:اوکی
ات:روی یکی از مبل ها نشست)
سوهو:خب بگو ببینم رفتی باهاش سر قرار؟
تهیونگ:نه بابا پیچوندمش
سوهو:چی پیچوندی؟ چی بهش گفتی مگه؟
تهیونگ:الکی بهش گفتم دوست دختر دارم
سوهو:اها
تهیونگ:خب تو چخبر حسابی سرگرم دوست دختریا
سوهو:آره(خنده)
تهیونگ:خنده)
سوهو:تهیونگ و ات من میرم یچیزایی بخرم تا بیام
ات:باشه
سوهو:تهیونگ تو مشکلی نداری که
تهیونگ:نه بابا
سوهو:اوکی(رفت)
ات:بلند میشه میره آشپزخونه تا یچیزی درست کنه
تهیونگ:میاد آشپزخونه) بیبی اینجا چیکار میکنی؟
ات:بله؟ با منی؟
تهیونگ:مگه غیر از منو تو کسی دیگهای هم اینجاست
ات:خب نه
تهیونگ:بیبی
ات:اتفاقی افتاده؟
تهیونگ:نه فقط امدم پیش بیبیم
ات:.........
تهیونگ:بیب باهام قرار میزاری؟
ات:چی؟
تهیونگ:فقط نگو جوابت نه هست
ات:جوابم آره هس ولی سوهو رو چیکار کنیم
تهیونگ:اونش با من بیب
ادامه دارد
۲.۳k
۲۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.