magical land
part⁸
سوا:خب جیمین خوش گذشت
جیمین:نچ"کیوت"
سوهو:چرا خوش نگذشت
جیمین:اون درازه سرم داد زد"بغض -کیوت"
هانا:یونگی
یونگی:دهنشو بنست سرش داد زدم حالا هم من رفتم"سرد"
یونا:اوخی کوچولو نگران نباش داداش من یکم بی احساسه
هانا:چی گفتی که اینطوری کرد
جیمین:اون دوست درازه به جونگکوک گفت خفه شه وگرنه میکشتش منم گفتم چرا میکشیش بکنش "بغض"
جینا:داداش حرفت زیادی هم خوب نبود
جیمین:خب اصلا به اون دراز چه ربطی داشت
جینا:منم نمیدونم حالا هم بریم بخوابیم توهم بیا اتاقت رو نشونت بدم
جیمین:باشه
"ساعت ۲ صبح"
تق تق تق
جینا:کیه
جیمین:من میترسم "خوابالود"
جینا:وای خدا یعنی چی بگم بیا پیش من بخواب
جیمین:تو چرا بیداری"خوابالود"
جینا:دارم کارام رو میکنم بخواب برات قصه بگم شاید نترسی منم به کارام برسم
"صبح"
سوا:یا جد بنی هاشم جینا جیمین نیست
جینا:چرا تو اتاق من بود که "تعجب"
سوا:اینجا چیکار میکرد
جینا:شب اومد گفت میترسم منم براش قصه خوندم تا خوابید
سوهو:الان سوا غش میکنه خب عزیزم به همه دوستات بگو شاید پیش اونا باشه
"جنگل"
جیمین:ولی کوک خیلی اینجا باحاله
کوک:اوهوم جیمین دیشب ناراحت نشدی اون دراز سرت داد زد
جیمین:رفتم به مامانم گفتم
کوک:اِ اون دراز نیست با رفیقش
جیمین:کنار آبشار چیکار دارن
کوک:سولاممممم"خنده"
ته:یعنی یجا بگو شما نباشین اینجا چیکار میکنین
جیمین:اومدیم کنار آبشار "خنده"
کوک:شما دوتا چرا اینجایین
ته:جناب مین دیشب پا شده اومده اینجا من صلح خبر دار شدم اومدم پیشش
یونگی:میتونستی نیای کسی زورت نکرد"سرد"
کوک:اون موقع شب کی میاد اینجا
ته:اینجا شبا متروکه بنظر میرسه برای همین اومده اینجا
جیمین:این آبشار چرا پل داره
یونگی:چون وقتی میری اونور با پری و پری دریایی روبه رو میشی
جیمین:سلام "خنده"
سومی:سلام تو کیی
جیمین:تو پری هستی یا پری دریایی
سومی:من پریم اینم دوستم هست سوهی اون پری دریایی هست اونجا هم یه گرگینه و خوناشام و پادشاه اینده خوناشام مین یونگی هست
جیمین:اونو که میدونم شما چرا اینور ابشار زندگی میکنین
سوهی:تو خودت بگو کیی تا نخوردمت
جیمین:من پارک جیمینم
سومی:ببخشید قربان
جیمین:چرا اینطور رفتار میکنین
سومی:شما پادشاه لینده گرگینه هستین
جیمین:ملکه شما کیه
سومی:چو لارا هست و ملکه ایده چو مارا
مارا:سلام به همه اوپااااااااااا
جیمین:هوی دراز چرا منو اوردی اینجا
مارا:اوپا این کیه
یونگی:پرانس گرگینه تهیونگ بیا این و برگردون تا خانوادش دق نکردن "سرد"
جیمین:جونگکوک کو؟
یونگی:تهیونگ کجایی
سومی:همین حالا رفتن
مارا:اوپا دیشب تو مهمونی ندیدمت
یونگی:یه ادمیو برده بودم جنگل گردی "سرد"
جیمین:من رفتم"خنده"
مارا:اوپا اینجا میمونی
یونگی:عمرا اینجا بمونم
"قصر مین"
یونگی:
سوا:خب جیمین خوش گذشت
جیمین:نچ"کیوت"
سوهو:چرا خوش نگذشت
جیمین:اون درازه سرم داد زد"بغض -کیوت"
هانا:یونگی
یونگی:دهنشو بنست سرش داد زدم حالا هم من رفتم"سرد"
یونا:اوخی کوچولو نگران نباش داداش من یکم بی احساسه
هانا:چی گفتی که اینطوری کرد
جیمین:اون دوست درازه به جونگکوک گفت خفه شه وگرنه میکشتش منم گفتم چرا میکشیش بکنش "بغض"
جینا:داداش حرفت زیادی هم خوب نبود
جیمین:خب اصلا به اون دراز چه ربطی داشت
جینا:منم نمیدونم حالا هم بریم بخوابیم توهم بیا اتاقت رو نشونت بدم
جیمین:باشه
"ساعت ۲ صبح"
تق تق تق
جینا:کیه
جیمین:من میترسم "خوابالود"
جینا:وای خدا یعنی چی بگم بیا پیش من بخواب
جیمین:تو چرا بیداری"خوابالود"
جینا:دارم کارام رو میکنم بخواب برات قصه بگم شاید نترسی منم به کارام برسم
"صبح"
سوا:یا جد بنی هاشم جینا جیمین نیست
جینا:چرا تو اتاق من بود که "تعجب"
سوا:اینجا چیکار میکرد
جینا:شب اومد گفت میترسم منم براش قصه خوندم تا خوابید
سوهو:الان سوا غش میکنه خب عزیزم به همه دوستات بگو شاید پیش اونا باشه
"جنگل"
جیمین:ولی کوک خیلی اینجا باحاله
کوک:اوهوم جیمین دیشب ناراحت نشدی اون دراز سرت داد زد
جیمین:رفتم به مامانم گفتم
کوک:اِ اون دراز نیست با رفیقش
جیمین:کنار آبشار چیکار دارن
کوک:سولاممممم"خنده"
ته:یعنی یجا بگو شما نباشین اینجا چیکار میکنین
جیمین:اومدیم کنار آبشار "خنده"
کوک:شما دوتا چرا اینجایین
ته:جناب مین دیشب پا شده اومده اینجا من صلح خبر دار شدم اومدم پیشش
یونگی:میتونستی نیای کسی زورت نکرد"سرد"
کوک:اون موقع شب کی میاد اینجا
ته:اینجا شبا متروکه بنظر میرسه برای همین اومده اینجا
جیمین:این آبشار چرا پل داره
یونگی:چون وقتی میری اونور با پری و پری دریایی روبه رو میشی
جیمین:سلام "خنده"
سومی:سلام تو کیی
جیمین:تو پری هستی یا پری دریایی
سومی:من پریم اینم دوستم هست سوهی اون پری دریایی هست اونجا هم یه گرگینه و خوناشام و پادشاه اینده خوناشام مین یونگی هست
جیمین:اونو که میدونم شما چرا اینور ابشار زندگی میکنین
سوهی:تو خودت بگو کیی تا نخوردمت
جیمین:من پارک جیمینم
سومی:ببخشید قربان
جیمین:چرا اینطور رفتار میکنین
سومی:شما پادشاه لینده گرگینه هستین
جیمین:ملکه شما کیه
سومی:چو لارا هست و ملکه ایده چو مارا
مارا:سلام به همه اوپااااااااااا
جیمین:هوی دراز چرا منو اوردی اینجا
مارا:اوپا این کیه
یونگی:پرانس گرگینه تهیونگ بیا این و برگردون تا خانوادش دق نکردن "سرد"
جیمین:جونگکوک کو؟
یونگی:تهیونگ کجایی
سومی:همین حالا رفتن
مارا:اوپا دیشب تو مهمونی ندیدمت
یونگی:یه ادمیو برده بودم جنگل گردی "سرد"
جیمین:من رفتم"خنده"
مارا:اوپا اینجا میمونی
یونگی:عمرا اینجا بمونم
"قصر مین"
یونگی:
۴.۹k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.