پارت ۴
پارت ۴
رفتم سمت اتاق ران هنوز یکم میترسیدم ولی نمیخواستم ناراحت بمونه رفتم تو
ریکو : ببخشید بد موقع اومدم ؟
ران : ....
رفتم نزدیکش
ریکو : ببخشید ران نمیخواستم ناراحت شی
دستاشو به نشانه ی بغل باز کرد دراز کشیدم تو بغلش ولی در عین حال گوجه شده بودم
از دید ران
بغل گرمی داشت دوست داشتم تا ساعت ها تو بغلم بمونه محکم بغلش کردم
ریکو : ا....آروم تر دردم......میاد
توجهی نکردم و همینطوری بغلش کردم
گذر زمان
از دید رین
الان چند دقیقه ای میشه که ریکو رفته تو اتاق یهو صدای در اومد درو باز کردم و تا دیدم کیه مستقیم بستم
ران از از اتاق اومد بیرون
ران : رین کیه ؟
بدو بدو رفتم پیشش
رین : م....م.....مایکی
ران : چییییییییییی
( بچه ها اینجا حال نمیدونم چطوری ولی مایکی رو مثل همون مایکیه بونتن تصور کنین )
ران رفت و درو باز کرد
مایکی : خواهرمو پس بدین «-؛ـ---«؛-!:&&-&ـ&ــ& ( سانسور شد )
ران : خواهر ؟
مایکی : ریکو رو پس بدین ظ
رفتم سمت اتاق ران هنوز یکم میترسیدم ولی نمیخواستم ناراحت بمونه رفتم تو
ریکو : ببخشید بد موقع اومدم ؟
ران : ....
رفتم نزدیکش
ریکو : ببخشید ران نمیخواستم ناراحت شی
دستاشو به نشانه ی بغل باز کرد دراز کشیدم تو بغلش ولی در عین حال گوجه شده بودم
از دید ران
بغل گرمی داشت دوست داشتم تا ساعت ها تو بغلم بمونه محکم بغلش کردم
ریکو : ا....آروم تر دردم......میاد
توجهی نکردم و همینطوری بغلش کردم
گذر زمان
از دید رین
الان چند دقیقه ای میشه که ریکو رفته تو اتاق یهو صدای در اومد درو باز کردم و تا دیدم کیه مستقیم بستم
ران از از اتاق اومد بیرون
ران : رین کیه ؟
بدو بدو رفتم پیشش
رین : م....م.....مایکی
ران : چییییییییییی
( بچه ها اینجا حال نمیدونم چطوری ولی مایکی رو مثل همون مایکیه بونتن تصور کنین )
ران رفت و درو باز کرد
مایکی : خواهرمو پس بدین «-؛ـ---«؛-!:&&-&ـ&ــ& ( سانسور شد )
ران : خواهر ؟
مایکی : ریکو رو پس بدین ظ
۷.۹k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.