برادر غیرتی من
پارت ۱۷
یونا : خب مثل سری قبل طلسم رو غیر فعال کن
یون : باید خون روباه بخورم اونم خیلی تلخه
یون : برید کنار سریع
هوجو : چرا
یون : خفه
که به روباه تبدیل شدم
۵ مین بعد
بلخره بعد پنج مین برگشتم به شکل اولم
یون : آخ حالا شما از کجا میدونستین این چیه و کجاست
ته : یونا گفت
یون : دختره ی عوضی هرچی گفتم بهت رو گفتی
یونا : آره گفتم
یون : میمون عوضی فقط دستم بهت برسه
یون : آخ برید اون ور میخوام برم
ته : چطور
یون : نمیتونم بپرم
ته : میریم خونه زخمت رو میبندیم
یون : هه شما از این بیماری هیچی نمیدونید
هوجو : من میدونم این بیماری این طوریه که بعد از این که به حالت آدی برگشتی اگه زخم روببندی زخم بد تر میشه
یون : آفرین حالا من زخم رو نمیبندم
یون : فقط دو روزه که من ازدست این بیماری خلاص شدم اون وقت تو
یونا : من چی ها دلم خواست عزاب کشیدنت رو ببینم
یون : هیچی ولی تا تورو هم عزاب ندم نمیرم
یون : خب پدر عزیز این دختر شما ۴ تا دوس پسر داره
یونا : گفتم بهشون
یون : خب مشخص شد عزیزان من فرزند خانواده ی کیم نیستم
ا/ت : یعنی چی
یون : الان جواب آزمایش رو فهمیدم
ته : درسته کیم یون به دست خانواده ی میا مرده
یون : درسته آفرین آقای کیم
هوجو : حالا که این طور شده نباید اجازه بگیرم
ا/ت : در مورد چی
یون : اون چیزی که تو فکرته اتفاق نمیفته
هوجو : من عاشق یون هستم و الان اون مال خودمه
یون : آخ ایششششششششش ولم کن احمق
هوجو : ساکت باش بیبی
یونا : اگه راست میگی ببوسش
یون : خفه شو عوضی
یونا : با من درست حرف بزن شما این روببوسین تا سابت بشه
یون : اوکی می خوای منو ببوسه
که خودم هوجو رو بوسیدم
۱۵ مین بعد
یون : اینم مدرک خب حالا چی میخوای بگی
یونا : تو تو من عاشق استاد بودم
یون : ببخشید دیر اقدام کردی
که یونا تفنگشو در آورد و به سمت من نشونه گرفت
یونا : هه میکشمت تا اون مال من بشه
و شلیک کردی
یون : هه نمیدونستی من که بیماری درمان نشدنی دارم با تیر تفنگی که ذهر داره نمردم الان بمیرم
یونا : چی چیشد
یون : هیچی حالا هم بر گمشو بیرون
هوجو : خب فعلا تا فردا
هوجو : تو کی رفتی رو کول من
یون : الان
هوجو : چی هوس کردی
یون : برو داری چرت میگیا من رفتم
هوجو : برو فردا میبینمت
یون : مجبورم
هوجو : نه مجبور نیستی بری
یون : هوراااااااااااااااااااا
هوجو : خب دلم برا طعم لبات تنگ شده
یون : آخ تو برو یه داروی سمی بیار بعد حرف بزن
هوجو : بیا برا چی میخوای
یون : زخم بسته شد دارو های سمی باعث بسته شدن زخم میشن
که بوسیدم
۵۰ مین بعد
یون : اه ولم کن نفسم بند اومد
هوجو : متوجه ی یه چیزی نشدی
یون : چرا شدم الان میخوای گازم بگیری
هوجو.: درسته
که شروع به گاز گرفتن کرد و مارک های دردناکی میزاشت
یون : آخ آخ چقدر گاز میگیری
یون : ..................
یونا : خب مثل سری قبل طلسم رو غیر فعال کن
یون : باید خون روباه بخورم اونم خیلی تلخه
یون : برید کنار سریع
هوجو : چرا
یون : خفه
که به روباه تبدیل شدم
۵ مین بعد
بلخره بعد پنج مین برگشتم به شکل اولم
یون : آخ حالا شما از کجا میدونستین این چیه و کجاست
ته : یونا گفت
یون : دختره ی عوضی هرچی گفتم بهت رو گفتی
یونا : آره گفتم
یون : میمون عوضی فقط دستم بهت برسه
یون : آخ برید اون ور میخوام برم
ته : چطور
یون : نمیتونم بپرم
ته : میریم خونه زخمت رو میبندیم
یون : هه شما از این بیماری هیچی نمیدونید
هوجو : من میدونم این بیماری این طوریه که بعد از این که به حالت آدی برگشتی اگه زخم روببندی زخم بد تر میشه
یون : آفرین حالا من زخم رو نمیبندم
یون : فقط دو روزه که من ازدست این بیماری خلاص شدم اون وقت تو
یونا : من چی ها دلم خواست عزاب کشیدنت رو ببینم
یون : هیچی ولی تا تورو هم عزاب ندم نمیرم
یون : خب پدر عزیز این دختر شما ۴ تا دوس پسر داره
یونا : گفتم بهشون
یون : خب مشخص شد عزیزان من فرزند خانواده ی کیم نیستم
ا/ت : یعنی چی
یون : الان جواب آزمایش رو فهمیدم
ته : درسته کیم یون به دست خانواده ی میا مرده
یون : درسته آفرین آقای کیم
هوجو : حالا که این طور شده نباید اجازه بگیرم
ا/ت : در مورد چی
یون : اون چیزی که تو فکرته اتفاق نمیفته
هوجو : من عاشق یون هستم و الان اون مال خودمه
یون : آخ ایششششششششش ولم کن احمق
هوجو : ساکت باش بیبی
یونا : اگه راست میگی ببوسش
یون : خفه شو عوضی
یونا : با من درست حرف بزن شما این روببوسین تا سابت بشه
یون : اوکی می خوای منو ببوسه
که خودم هوجو رو بوسیدم
۱۵ مین بعد
یون : اینم مدرک خب حالا چی میخوای بگی
یونا : تو تو من عاشق استاد بودم
یون : ببخشید دیر اقدام کردی
که یونا تفنگشو در آورد و به سمت من نشونه گرفت
یونا : هه میکشمت تا اون مال من بشه
و شلیک کردی
یون : هه نمیدونستی من که بیماری درمان نشدنی دارم با تیر تفنگی که ذهر داره نمردم الان بمیرم
یونا : چی چیشد
یون : هیچی حالا هم بر گمشو بیرون
هوجو : خب فعلا تا فردا
هوجو : تو کی رفتی رو کول من
یون : الان
هوجو : چی هوس کردی
یون : برو داری چرت میگیا من رفتم
هوجو : برو فردا میبینمت
یون : مجبورم
هوجو : نه مجبور نیستی بری
یون : هوراااااااااااااااااااا
هوجو : خب دلم برا طعم لبات تنگ شده
یون : آخ تو برو یه داروی سمی بیار بعد حرف بزن
هوجو : بیا برا چی میخوای
یون : زخم بسته شد دارو های سمی باعث بسته شدن زخم میشن
که بوسیدم
۵۰ مین بعد
یون : اه ولم کن نفسم بند اومد
هوجو : متوجه ی یه چیزی نشدی
یون : چرا شدم الان میخوای گازم بگیری
هوجو.: درسته
که شروع به گاز گرفتن کرد و مارک های دردناکی میزاشت
یون : آخ آخ چقدر گاز میگیری
یون : ..................
۵.۲k
۰۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.