p2
p2
و برا خودم اب ریختم
بعدش رفتم طبقه بالا تو اتاقم پای گوشی
داشتم پست های مسخره میدیدم و میخندیدم
که صدای ناجوری از پایین اومد
مامانم داشت گریه میکرد
رفتم پایین که نه قضیه چیز دیگه ایه
ننم داره زیر این یارو به فاخ میره ( نمیخوای یه حرکتی بزنی😂😶)
+ شما چه گوهری می افشانید (تعجب)
که مامانم مرده رو هول داد
م.ت: هیچی دخترم فقط کارای بزرگونه انجام میدادیم(خجالت)
+ خودم دیدم چقد شماها بزرگید
چقد کارهاتون هم بزرگونه اس(داره مسخره میکنه این بی*نام*وس)
_ بیخیال زود برو تو اتاقت (جدی)
+ که برام خواهر کوچکتر بیارید ؟؟ نچ نچ عمرا
همینجا رو صندلی میشینم و مزاحمتون میشم* میره رو صندلی تک نفری میشینه و دستاش رو بهم گره میزنه*
م.ت: دخترم بهتره بری
+ نچ
م.ت : بلند شو برو ( کمی بلند)
+ که تو هر*زگی کنی؟(داد)
م.ت: چه ربطی داره این دوستپسرمه
+ اره مث بقیه دوست پسرات گمشید بیرون
هر گوهی خواستی باهاش بخور نوش جونت
م.ت: اینجا خونه منه
+ اینجا خونه توئه نه محل جندگ*یت
_ ولش بیا بریم عمارت من
+ سریع لطفا
تهیونگ دست مامانم رو گرفت و با خودش برد
منم میخواستم برم بخوابم دیگه
فردا صبح
بلند شدم دیدم مامانم داره ناهار درست میکنه
+ هرز*گی خوش گذشت
م.ت: خفه بخاطر تو باهاش دعوام شد
+ الهی بمیرم برات (پوکر)
م.ت: امروز میریم عمارتش و تو ازش معذرت میخوای
+ به من چه
م.ت: اون بخاطر تو ناراحته
+ که نذاشتم بگا*دت
م.ت: دقیقا امروز هم میریم دهنتم میبندی
سریع اماده شو
ناها خوردیم اماده شدم
اخه چرا باید عذر خواهی کنم هوف با تاکسی رفتیم عمارتش
مامانم نشست رو مبل منم رفتم دم دره اتاق اقا تا عذر خواهی کنم
در زدم گفت بیا رفتم تو مثل اینکه انتظار نداشت ما بیایم
رو صندلی نشسته بود و سیگار میکشید
_ برا چی اومدی اینجا
+ مامانم گفته معذرت خواهی کنم ازت
_ سریع باش
+ عمرا ، دلیلی نمیبینم که ناراحت باشی
_ منم دلیلی نمیبینم که دختر باشی ( بفهمید منظورشو 🙂)
+ من مثل مامانم نیستم
_ خوبه
رفتم بیرون و درو بستم بهدش مامانم رفت تو
..
و برا خودم اب ریختم
بعدش رفتم طبقه بالا تو اتاقم پای گوشی
داشتم پست های مسخره میدیدم و میخندیدم
که صدای ناجوری از پایین اومد
مامانم داشت گریه میکرد
رفتم پایین که نه قضیه چیز دیگه ایه
ننم داره زیر این یارو به فاخ میره ( نمیخوای یه حرکتی بزنی😂😶)
+ شما چه گوهری می افشانید (تعجب)
که مامانم مرده رو هول داد
م.ت: هیچی دخترم فقط کارای بزرگونه انجام میدادیم(خجالت)
+ خودم دیدم چقد شماها بزرگید
چقد کارهاتون هم بزرگونه اس(داره مسخره میکنه این بی*نام*وس)
_ بیخیال زود برو تو اتاقت (جدی)
+ که برام خواهر کوچکتر بیارید ؟؟ نچ نچ عمرا
همینجا رو صندلی میشینم و مزاحمتون میشم* میره رو صندلی تک نفری میشینه و دستاش رو بهم گره میزنه*
م.ت: دخترم بهتره بری
+ نچ
م.ت : بلند شو برو ( کمی بلند)
+ که تو هر*زگی کنی؟(داد)
م.ت: چه ربطی داره این دوستپسرمه
+ اره مث بقیه دوست پسرات گمشید بیرون
هر گوهی خواستی باهاش بخور نوش جونت
م.ت: اینجا خونه منه
+ اینجا خونه توئه نه محل جندگ*یت
_ ولش بیا بریم عمارت من
+ سریع لطفا
تهیونگ دست مامانم رو گرفت و با خودش برد
منم میخواستم برم بخوابم دیگه
فردا صبح
بلند شدم دیدم مامانم داره ناهار درست میکنه
+ هرز*گی خوش گذشت
م.ت: خفه بخاطر تو باهاش دعوام شد
+ الهی بمیرم برات (پوکر)
م.ت: امروز میریم عمارتش و تو ازش معذرت میخوای
+ به من چه
م.ت: اون بخاطر تو ناراحته
+ که نذاشتم بگا*دت
م.ت: دقیقا امروز هم میریم دهنتم میبندی
سریع اماده شو
ناها خوردیم اماده شدم
اخه چرا باید عذر خواهی کنم هوف با تاکسی رفتیم عمارتش
مامانم نشست رو مبل منم رفتم دم دره اتاق اقا تا عذر خواهی کنم
در زدم گفت بیا رفتم تو مثل اینکه انتظار نداشت ما بیایم
رو صندلی نشسته بود و سیگار میکشید
_ برا چی اومدی اینجا
+ مامانم گفته معذرت خواهی کنم ازت
_ سریع باش
+ عمرا ، دلیلی نمیبینم که ناراحت باشی
_ منم دلیلی نمیبینم که دختر باشی ( بفهمید منظورشو 🙂)
+ من مثل مامانم نیستم
_ خوبه
رفتم بیرون و درو بستم بهدش مامانم رفت تو
..
۷.۱k
۰۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.