پنج ساعت بعد
پنج ساعت بعد
کوک
پنج ساعت هست که ا.ت اون تو هست دلم گرفته میخوام بیاد تا بخاطر حرف هام عذرخواهی کنم
که دیدم دکتر اومد با عجله به سمت دکتر رفتم
کوک : چیشد 😰😰😰😰
دکتر : متاسفانه خانم جئون رو از دست دادیم
کوک : چچییی فرشته کوچولوم رفت 😭😭😭😭😭😭😭😭💔💔💔💔💔💔 ببخشید ا.ت دیگه باهات سرد نمیشم باشه تو بیا بخدا عصبی بودم وگرنه دوست دارم
دکتر : پسرم حرف ها بد تر از خنجر تو قلب میشینه مراقب باش چیمیگی شاید این آخرین بار باشه که داریش ولی تو الان نداریش حتی بقلش هم نکردی
اینو تجربه کردم که میگم بهت زن خودمم همین شد یکسال بهش سرد بودم و تهش عصبانی شدم بهش گفتم ازت متنفرم دوست ندارم اون و بیرون کردم و اون با کامیون تصادف کرد درکت میکنم منم همین با سرم اومد برو پیششش بغلش کن قد این یکسالی که بغلش نکردی بغلش کن
کوک ٫: ا.ت ا.تم فرشته کوچولوم 🥺🥺🥺🥺🥺 پارچه ی سفید رو از روش برداشتم بغضم شکست هه پاشو ببین کوکی اومده ها دیگه باهات سرد نیست و الان بغل میخواد پاشوووووو بغلش کنننن اوت ببخشش ببخشش کوکیتو ببخش که آنقدر بد بوده ببخشش ببخشش کوکیتو ببخش توروخدا کوکیتو ببخش توروخدا پاشو بغلم کن 😭😭😭😭😭😭
رفتم رو تخت سرد خونه کنارش دراز کشیدم و جسم زریفش رو بقل کردم لبم رو رو لبش گذاشتم چند وقت بو طعم لباش رو نچشیده بودم یک سال یکسال ولی الان دیگه چشماش بست هست دیگه نمیتونه تو بوس همکاری کنه
وقتم تموم شد از کنارش بلند شدم و دوباره بهش نگاه کردم و از در بیرون رفتم
کوک ویو
رفتم خونه
رفتم تو اتاق مشترکمون که بود لباس های ا.ت رو برداشتم بغضم گرفته بود بوستون میکردم بو دخترکمو میداد ولی دخترکم نبود ولی عکسش بود
ا.ت ویو
درد بدن داشتم من یک شکارچی شدم و دوباره زنده شدم نمیتونم بزارم اون بمیره همه حرفاش رو شنیدم ولی الان وقتش نیست من مأموریت دارم که وقتی آیدل شد و بیگ هیت میخواست بکشتش نجاتش بدم
سه سال بعد
کوک : ۳ سال از اون روز لعنتی میگیذره دلم برای ا.تم تنگه شده من آیدل شدم تو گروه BTS هستم هیونگام
نامجون جین یونگی هوسوک جیمین و تهیونگ هستند امروز تو کنسرت مارو دزدیدن و بیهوش کردن
من تازه بیدار شدم بقیه اعضا رو هم بیدار کردم و باهم دور اطراف رو نگاه میکردیم که چند نفر وارد اتاقی که ما توش بودیم شدن اونننن پی دی نیم بود
پی دی نیم ۰: ههههه چقدر احمقین من شما رو دیگه نیاز ندارم من تی اکس تی رو دارم و حالا باییییی اون رو سرمون اصلحه گذاشته بود و اولین نفر من بودم منطزر بودم که برم پیش ا.ت که دیدم صدای آشنایی اومد
ا.ت : جرات داری شلیک کن پی دی جون
پی دی نیم ۰: تووو چجوری زنده ای ها
کوک : ا..ت خودتی 🥺🥺🥺
ا.ت : آره خودمم بانی کوشولو
بیا کامنت ها ادامش
کوک
پنج ساعت هست که ا.ت اون تو هست دلم گرفته میخوام بیاد تا بخاطر حرف هام عذرخواهی کنم
که دیدم دکتر اومد با عجله به سمت دکتر رفتم
کوک : چیشد 😰😰😰😰
دکتر : متاسفانه خانم جئون رو از دست دادیم
کوک : چچییی فرشته کوچولوم رفت 😭😭😭😭😭😭😭😭💔💔💔💔💔💔 ببخشید ا.ت دیگه باهات سرد نمیشم باشه تو بیا بخدا عصبی بودم وگرنه دوست دارم
دکتر : پسرم حرف ها بد تر از خنجر تو قلب میشینه مراقب باش چیمیگی شاید این آخرین بار باشه که داریش ولی تو الان نداریش حتی بقلش هم نکردی
اینو تجربه کردم که میگم بهت زن خودمم همین شد یکسال بهش سرد بودم و تهش عصبانی شدم بهش گفتم ازت متنفرم دوست ندارم اون و بیرون کردم و اون با کامیون تصادف کرد درکت میکنم منم همین با سرم اومد برو پیششش بغلش کن قد این یکسالی که بغلش نکردی بغلش کن
کوک ٫: ا.ت ا.تم فرشته کوچولوم 🥺🥺🥺🥺🥺 پارچه ی سفید رو از روش برداشتم بغضم شکست هه پاشو ببین کوکی اومده ها دیگه باهات سرد نیست و الان بغل میخواد پاشوووووو بغلش کنننن اوت ببخشش ببخشش کوکیتو ببخش که آنقدر بد بوده ببخشش ببخشش کوکیتو ببخش توروخدا کوکیتو ببخش توروخدا پاشو بغلم کن 😭😭😭😭😭😭
رفتم رو تخت سرد خونه کنارش دراز کشیدم و جسم زریفش رو بقل کردم لبم رو رو لبش گذاشتم چند وقت بو طعم لباش رو نچشیده بودم یک سال یکسال ولی الان دیگه چشماش بست هست دیگه نمیتونه تو بوس همکاری کنه
وقتم تموم شد از کنارش بلند شدم و دوباره بهش نگاه کردم و از در بیرون رفتم
کوک ویو
رفتم خونه
رفتم تو اتاق مشترکمون که بود لباس های ا.ت رو برداشتم بغضم گرفته بود بوستون میکردم بو دخترکمو میداد ولی دخترکم نبود ولی عکسش بود
ا.ت ویو
درد بدن داشتم من یک شکارچی شدم و دوباره زنده شدم نمیتونم بزارم اون بمیره همه حرفاش رو شنیدم ولی الان وقتش نیست من مأموریت دارم که وقتی آیدل شد و بیگ هیت میخواست بکشتش نجاتش بدم
سه سال بعد
کوک : ۳ سال از اون روز لعنتی میگیذره دلم برای ا.تم تنگه شده من آیدل شدم تو گروه BTS هستم هیونگام
نامجون جین یونگی هوسوک جیمین و تهیونگ هستند امروز تو کنسرت مارو دزدیدن و بیهوش کردن
من تازه بیدار شدم بقیه اعضا رو هم بیدار کردم و باهم دور اطراف رو نگاه میکردیم که چند نفر وارد اتاقی که ما توش بودیم شدن اونننن پی دی نیم بود
پی دی نیم ۰: ههههه چقدر احمقین من شما رو دیگه نیاز ندارم من تی اکس تی رو دارم و حالا باییییی اون رو سرمون اصلحه گذاشته بود و اولین نفر من بودم منطزر بودم که برم پیش ا.ت که دیدم صدای آشنایی اومد
ا.ت : جرات داری شلیک کن پی دی جون
پی دی نیم ۰: تووو چجوری زنده ای ها
کوک : ا..ت خودتی 🥺🥺🥺
ا.ت : آره خودمم بانی کوشولو
بیا کامنت ها ادامش
۳.۰k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.