وقتی میری بیرون و پیشیت..... پارت ۳
فردا صبح#
ویو شوگا:
دختره بلند شد منو بوس کرد و شروع کرد به لباس عوض کردن
لباساشو در آورد واقعا خواستنی بود
کاش می تونستم همینجا به آدم تبدیل بشم و برم کنارش ولی نباید کسی می فهمید من این قدرت و دارممم
دختره از خونه خارج شد
( شوگا تبدیل به آدم می شه)
وای بدنم گرفت
به آینه نگاه کردم واقعا جذاب شده بودم
دختره به مدرسه رفت! وای اگه اونا باز اذیتش کنن
مننن نمی زارم کسی بهش دست بزنه(🥲)
درو باز کردم و به مدرسه دختره رفتم ( قابل توجه عزیزان مو های پیشی براش لباس می شه💃🐈)
صدای خنده شنیدم لای بوته ها رفتم آها اونجاست
سومی: آت فقط می خوام بدونم گربه رو چیکار کردی ها خیلی خوشت میاد همرو نجات میدی!!!!
پس اسمش آت هست
چند تا اشغال از دستش گرفتن رفتم جلو
ویو ات:
از دستم گرفتن سومی می خواست بزنتم چشمام رو بستم ولی هیچ جی حس نکردم
چشمام رو باز کردم یه پسر از دست سومی گرفته بود
هلش داد
سومی: هی چیکا. داری می کنی !
پسر هایی که از دستم گرفته بودن و زد
به طرفم اومد دستم رو گرفت و گفت: هرکس بهش نزدیک بشه خودم می کشمش اون منو نجات داد منم همیشه اونو نجات می دم شیرفهم شد؟!
همشون با ترس سراشون رو به پایین و بالا بردن
پسره منو با خودش برد به جایی رسیدیم
آت: هی ولم کن تو کی هستی؟ چرا نجاتم دادی؟
شوگا: گفتم که چون تو نجاتم دادی
آت: من !من کی نجاتت دادم کجا نجاتت دادم
شوگا : هونجایی که همونا منو کتک می زدن
نگاهی بهش کردم من آدمای زیادی رو از دست اونا نجات دادم ولی اصلا این آدم توی مدرسه ما نیست معمولا اونا پسرا رو نمی زدن
شوگا: هر چی فکر کنی بازم منو به یاد نمی یاری ولی شاید با صورت دیگم بشناسی
آت: چ چی ؟!
یهو دیدم آدم روبروییم تبدیل به گربم شد چ. چییی شددددد!!!!
ویو شوگا:
دختره بلند شد منو بوس کرد و شروع کرد به لباس عوض کردن
لباساشو در آورد واقعا خواستنی بود
کاش می تونستم همینجا به آدم تبدیل بشم و برم کنارش ولی نباید کسی می فهمید من این قدرت و دارممم
دختره از خونه خارج شد
( شوگا تبدیل به آدم می شه)
وای بدنم گرفت
به آینه نگاه کردم واقعا جذاب شده بودم
دختره به مدرسه رفت! وای اگه اونا باز اذیتش کنن
مننن نمی زارم کسی بهش دست بزنه(🥲)
درو باز کردم و به مدرسه دختره رفتم ( قابل توجه عزیزان مو های پیشی براش لباس می شه💃🐈)
صدای خنده شنیدم لای بوته ها رفتم آها اونجاست
سومی: آت فقط می خوام بدونم گربه رو چیکار کردی ها خیلی خوشت میاد همرو نجات میدی!!!!
پس اسمش آت هست
چند تا اشغال از دستش گرفتن رفتم جلو
ویو ات:
از دستم گرفتن سومی می خواست بزنتم چشمام رو بستم ولی هیچ جی حس نکردم
چشمام رو باز کردم یه پسر از دست سومی گرفته بود
هلش داد
سومی: هی چیکا. داری می کنی !
پسر هایی که از دستم گرفته بودن و زد
به طرفم اومد دستم رو گرفت و گفت: هرکس بهش نزدیک بشه خودم می کشمش اون منو نجات داد منم همیشه اونو نجات می دم شیرفهم شد؟!
همشون با ترس سراشون رو به پایین و بالا بردن
پسره منو با خودش برد به جایی رسیدیم
آت: هی ولم کن تو کی هستی؟ چرا نجاتم دادی؟
شوگا: گفتم که چون تو نجاتم دادی
آت: من !من کی نجاتت دادم کجا نجاتت دادم
شوگا : هونجایی که همونا منو کتک می زدن
نگاهی بهش کردم من آدمای زیادی رو از دست اونا نجات دادم ولی اصلا این آدم توی مدرسه ما نیست معمولا اونا پسرا رو نمی زدن
شوگا: هر چی فکر کنی بازم منو به یاد نمی یاری ولی شاید با صورت دیگم بشناسی
آت: چ چی ؟!
یهو دیدم آدم روبروییم تبدیل به گربم شد چ. چییی شددددد!!!!
۹.۳k
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.