صبح امتحان قرآن داشتم این که ریدم هیچ 😐😐💔💔💔
صبح امتحان قرآن داشتم این که ریدم هیچ 😐😐💔💔💔
اومدم بیرون دیدم مامانم نیس فهمیدم که رفته تره بار داشتم با دوستم یگانه حرف میزدم دیدم مامانم با یه مشمبای کوچیک سفید رنگ آرم تره بار روش اومد .
منم مث همیشه پلاستیکو گرفتم دیدم مامانم واسم خوراکی خریده پشمام ریخ اصلا😳😳
بعد تازه اولین بار بود که مامانم بعد امتحانم از این تنقلات خریده 🥲🥲🥲
انقد ذوق کردم🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲
(۵قدم از مدرسه تا تره بار فاصله اس😁)
اومدم بیرون دیدم مامانم نیس فهمیدم که رفته تره بار داشتم با دوستم یگانه حرف میزدم دیدم مامانم با یه مشمبای کوچیک سفید رنگ آرم تره بار روش اومد .
منم مث همیشه پلاستیکو گرفتم دیدم مامانم واسم خوراکی خریده پشمام ریخ اصلا😳😳
بعد تازه اولین بار بود که مامانم بعد امتحانم از این تنقلات خریده 🥲🥲🥲
انقد ذوق کردم🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲
(۵قدم از مدرسه تا تره بار فاصله اس😁)
۳.۰k
۱۹ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.