پارت ۱۱
درسا
بعد از کلی خندیدن رفتیم کمک کردیم تا پیتزا درست کنیم
( ۴۰ مین بعد )
پیتزا رو از توی فر درآوردیم و مشغول خوردن شدیم منو رونیا هم حرف میزدیم
درسا : نه بابا اون پیجه
رونی : آها اره
درسا : خیلی خفنهههههه
رونی : حاجی ...........
درسا : واقعا؟( با تعجب و خنده )
رونی : آره
درسا : هوراااا ساقدوش عروس شدم
امیر : رهام ؟
رهام : ها ؟
امیر : 😑 فقط منم که خرف های اینا رو متوجه نمیشم یا توهم نمیفهمی ؟
رهام : منم نمیفهمم
رونی : داداشت چقد خنگه
درسا : 🤣🤣آره خیلی
امیر : نمیری ایشششش
درسا : 😂😂😂😂😂😂
بعد از خوردن غذا ظرفا رو جمع کردیم و رفتیم که ظرفا رو بشوریم
امیر : خب
رونیا : باز شروع شد
منم زد زیر خنده خندم مگه بند میومد
رونی : نفس میکشی
درسا : 🤣🤣🤣🤣🤣
شدت خندم انقد زیاد بود که اشک از چشمام میومد
درسا : رونی دهنت
ظرفا تموم شد رفتیم رو مبل نشستیم
درسا : راستی امیر ؟
امیر : جان ؟
درسا : علی نمیاد ؟
امیر : نه گف حامیم نمیاد منم کار دارم نمیتونم بیام چطور ؟
درسا : هیچی همینجوری
رونی : همینجوری فضولی گل کرد پرسید
بعد از کلی خندیدن رفتیم کمک کردیم تا پیتزا درست کنیم
( ۴۰ مین بعد )
پیتزا رو از توی فر درآوردیم و مشغول خوردن شدیم منو رونیا هم حرف میزدیم
درسا : نه بابا اون پیجه
رونی : آها اره
درسا : خیلی خفنهههههه
رونی : حاجی ...........
درسا : واقعا؟( با تعجب و خنده )
رونی : آره
درسا : هوراااا ساقدوش عروس شدم
امیر : رهام ؟
رهام : ها ؟
امیر : 😑 فقط منم که خرف های اینا رو متوجه نمیشم یا توهم نمیفهمی ؟
رهام : منم نمیفهمم
رونی : داداشت چقد خنگه
درسا : 🤣🤣آره خیلی
امیر : نمیری ایشششش
درسا : 😂😂😂😂😂😂
بعد از خوردن غذا ظرفا رو جمع کردیم و رفتیم که ظرفا رو بشوریم
امیر : خب
رونیا : باز شروع شد
منم زد زیر خنده خندم مگه بند میومد
رونی : نفس میکشی
درسا : 🤣🤣🤣🤣🤣
شدت خندم انقد زیاد بود که اشک از چشمام میومد
درسا : رونی دهنت
ظرفا تموم شد رفتیم رو مبل نشستیم
درسا : راستی امیر ؟
امیر : جان ؟
درسا : علی نمیاد ؟
امیر : نه گف حامیم نمیاد منم کار دارم نمیتونم بیام چطور ؟
درسا : هیچی همینجوری
رونی : همینجوری فضولی گل کرد پرسید
۳.۶k
۱۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.