چند پارتی چان پارت اول
تک پارتی صلواتی از چان....خیلی استغforاللهی وموضوع با خودت😔
از چان خیلی وقته نذاشتی از چان بزار
از چان وقتی تو غذاش تحریک کننده میریزیم
برای آخرین بار میکاپ آرتیست، آرایش لب هات رو تثبیت کرد، اجرای پسرای اسکیز تموم شده بود و چند دقیقه دیگه تو باید روی اون استیج بزرگ میرفتی و آهنگ جدید و تاثیر گذارت رو اجرا میکردی، نگاه دیگه ای به خودت انداختی، واقعا زیبا شده بودی
_واو..نمیدونستم فرشته ها روی زمینم پیدا میشن
به سمت صدا برگشتی و نیمه چان رو دیدی که از در داخل آمده بود و داشت نخودی میخندید، هنوز هم عرق حاصل از اجرا روی سر و صورتش بود
&حالا دیگه میدونی
چشمک بازیگوشی تحویلش دادی، کامل داخل آمد و به سمتت دوید
_میدونی که.. دوست ندارم بقیه اینقدر جذاب ببیننت خانم بنگ
خنده ای سر دادی و گفتی
&بیخیال.. دیگه زیادی داری تعریف میکنی
_من فقط حقایق رو میگم
لبخندی تحویلش دادی، خواست چیزی بگه که با اومدن منیجرت نتونست
*ا.ت شی.. این رو یکی از کارکنان خانم داد.... گفتش که برای قبل اجرات خوبه
لبخندی زدی و لیوان یک بار مصرفی که دستش بود رو ازش گرفتی
&ممنونم آقای لی
سری تکون داد و تنهاتون گذاشت
_این چیه؟!
&احتمالا فکر کردن پریو. دم و برام دمنوش درست کردن که قطع بشه.. ببخیال نمیخورم.. حوصله دوباره آرایش کردن رو ندارم.. تازه پریو. دم نیستم
_دمنوش چیه؟! مگه اصلا بند میاد..؟!
&آره.. یک سری دمونش گیاهی و اینجور چرت و پرتا برای یه مدت کوتاه خونریزی رو کم میکنه
_خب.. تو که نمیخوری.. ضرری نداره من بخورم؟!.. بعد از اونهمه اجرا.. احساس میکنم گلوم از کویر خشک تره
&نه.. یعنی دمنوشه دیگه.. بیا مال تو
لیوان رو دستش دادی، با صدای منیجر متوجه شدی که دیگه باید بری بالا، برای آخرین بار لبخندی تحویل چان دادی و روی استیج رفتی، بعد از یک اجرای خفن و البته سخت به بک استیج بازگشتی و بعد از تعویض لباس، داخل مراسم رفتی و کنار بقیه آیدل ها نشستی، مشغول
#بنگ_چان
از چان خیلی وقته نذاشتی از چان بزار
از چان وقتی تو غذاش تحریک کننده میریزیم
برای آخرین بار میکاپ آرتیست، آرایش لب هات رو تثبیت کرد، اجرای پسرای اسکیز تموم شده بود و چند دقیقه دیگه تو باید روی اون استیج بزرگ میرفتی و آهنگ جدید و تاثیر گذارت رو اجرا میکردی، نگاه دیگه ای به خودت انداختی، واقعا زیبا شده بودی
_واو..نمیدونستم فرشته ها روی زمینم پیدا میشن
به سمت صدا برگشتی و نیمه چان رو دیدی که از در داخل آمده بود و داشت نخودی میخندید، هنوز هم عرق حاصل از اجرا روی سر و صورتش بود
&حالا دیگه میدونی
چشمک بازیگوشی تحویلش دادی، کامل داخل آمد و به سمتت دوید
_میدونی که.. دوست ندارم بقیه اینقدر جذاب ببیننت خانم بنگ
خنده ای سر دادی و گفتی
&بیخیال.. دیگه زیادی داری تعریف میکنی
_من فقط حقایق رو میگم
لبخندی تحویلش دادی، خواست چیزی بگه که با اومدن منیجرت نتونست
*ا.ت شی.. این رو یکی از کارکنان خانم داد.... گفتش که برای قبل اجرات خوبه
لبخندی زدی و لیوان یک بار مصرفی که دستش بود رو ازش گرفتی
&ممنونم آقای لی
سری تکون داد و تنهاتون گذاشت
_این چیه؟!
&احتمالا فکر کردن پریو. دم و برام دمنوش درست کردن که قطع بشه.. ببخیال نمیخورم.. حوصله دوباره آرایش کردن رو ندارم.. تازه پریو. دم نیستم
_دمنوش چیه؟! مگه اصلا بند میاد..؟!
&آره.. یک سری دمونش گیاهی و اینجور چرت و پرتا برای یه مدت کوتاه خونریزی رو کم میکنه
_خب.. تو که نمیخوری.. ضرری نداره من بخورم؟!.. بعد از اونهمه اجرا.. احساس میکنم گلوم از کویر خشک تره
&نه.. یعنی دمنوشه دیگه.. بیا مال تو
لیوان رو دستش دادی، با صدای منیجر متوجه شدی که دیگه باید بری بالا، برای آخرین بار لبخندی تحویل چان دادی و روی استیج رفتی، بعد از یک اجرای خفن و البته سخت به بک استیج بازگشتی و بعد از تعویض لباس، داخل مراسم رفتی و کنار بقیه آیدل ها نشستی، مشغول
#بنگ_چان
۲.۱k
۲۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.