فیک جونگکوک:زیرزمین
فیک جونگکوک:زیرزمین
part⁷¹
ویو ا.ت
مثل اینکه جوکیونگ بلیت گرفته وه برگرده کره برا هیمن جوکیونگ بهم گفت...
÷ا.ت
+بله؟
÷میخوای بجای من بری کره؟
+واقعا؟
÷اره مگه نمیگی که میخوای هر جی زود تر برگدی کره اگه اینحا بمونی جونگکوک سریع میدات میکنه برا همین با بلیت من برو بگو جوکیونگی برو خونه ای من بمون خونه ای من امنیت خیلی بالای داره تا خودت اجازه ندی کسی نمی تونه وارد خونه شه
بیا اینم کلید خونه مه برو اونجا
+وای جوکیونگ خیلی ازت ممنونم خیلی زیاد واقعا از ممنونم چه خوبه شما رو دارم
÷چه خوبه که ما تو داریم
+پروازت کیه؟
÷همین الان برو یه ربع دیگه میره
+باشه
=بیا سوار شین بیرم
+باش
ویو ا.ت
رفتیم فرودگاه از دخترا خدافظی کردم سوار هواپیما شدم رفتم کره
ویو جونگکوک
ا.ت نیومد برا هیمن رفتم توی آشپز خونه دیدم نیست
کل خونه رو دیدم ولی نبود
وای ا.ت رفته واقعا این دفعه دیگه حسابشو میرسم دیگه فکر کردم براش عبرت شده ولی مثل اینکه باید خودم آدمش کنم
رفتم ه افرادم زنگ زدم با هاشون رفتیم خونه ای ا.ت توش بود ولی اونجا نبود
وای خدا ا.ت
پیدات کنم حسابتو میرسم
چند ساعت بعد
ویو ا.ت
رسیدم کره رفتم سمتخونه ای جوکیونگ
واقعا امنیت خیلی بالای داشت هم رمز داشت هم کلید رمز خونشو بهم گفت بود
برا همین زدم
خونه ای جوکیونگ امنیت خیلی بالای داره واقعا منم باید بعد از این خونه ها بخرم
اینقدر خسته بودام که سریع رفتم خوابیدم
فردا صبح
ویو جونگکوک
افرادم بهم گفتند که ا.ت رفته کره منم با اولین پرواز رفتم کره
بعد افرادم دارن دنبال ا.ت میگردن پیداش کردن
ولی اینقدر امنیت خونه من خونه ای خودم بالا بود که به این راحتی ها نمیشه واردش شد
اگه کسی بدون رمز یا کلید بره توی خونه سریع اژیرش به پلیس وصله سریع میاند برا همین نمیشه
باید بیرون خونه ا.ت رو بگیرم
ویو ا.ت
بیدار شدم رفتم لباس پوشیدم رفتم بیرون
همین فکر میکردم کسی دنبالمه
برا هیمن از جا های شلوغ میرم
ویو جونگکوک
ا.ت از جاهاش شلوغ میده برا همین نمی تونم از اون جاها برم
دو روز بعد
ویو جونگکوک
دو رو میشه که افرادمدارن ا.ت رو دنبال میکن و نتونستن بگیرنش
توی اینچند روز دوستاش آمدن پیش
ویو ا.ت
دو روز شده جونگکوک نیومده
آمروز اینها،نامرا،جوکیونگ آمدن کره و ما چهار تایی پیش همین خیلی بهمون خوش میگذره
بیرون داشتم میچرخیدم که یه کلاس پوکس دیدم رفتم توی
و ثبت نام کردم
کلاس بوکس این طوری بود که زن مرد جدا نبود با هم کار میکردن
منم خب کسی به با هام کار میکرد مرد بود
خب خیلی مرد هیکلی بود قیافه ای جذابی داشت
part⁷¹
ویو ا.ت
مثل اینکه جوکیونگ بلیت گرفته وه برگرده کره برا هیمن جوکیونگ بهم گفت...
÷ا.ت
+بله؟
÷میخوای بجای من بری کره؟
+واقعا؟
÷اره مگه نمیگی که میخوای هر جی زود تر برگدی کره اگه اینحا بمونی جونگکوک سریع میدات میکنه برا همین با بلیت من برو بگو جوکیونگی برو خونه ای من بمون خونه ای من امنیت خیلی بالای داره تا خودت اجازه ندی کسی نمی تونه وارد خونه شه
بیا اینم کلید خونه مه برو اونجا
+وای جوکیونگ خیلی ازت ممنونم خیلی زیاد واقعا از ممنونم چه خوبه شما رو دارم
÷چه خوبه که ما تو داریم
+پروازت کیه؟
÷همین الان برو یه ربع دیگه میره
+باشه
=بیا سوار شین بیرم
+باش
ویو ا.ت
رفتیم فرودگاه از دخترا خدافظی کردم سوار هواپیما شدم رفتم کره
ویو جونگکوک
ا.ت نیومد برا هیمن رفتم توی آشپز خونه دیدم نیست
کل خونه رو دیدم ولی نبود
وای ا.ت رفته واقعا این دفعه دیگه حسابشو میرسم دیگه فکر کردم براش عبرت شده ولی مثل اینکه باید خودم آدمش کنم
رفتم ه افرادم زنگ زدم با هاشون رفتیم خونه ای ا.ت توش بود ولی اونجا نبود
وای خدا ا.ت
پیدات کنم حسابتو میرسم
چند ساعت بعد
ویو ا.ت
رسیدم کره رفتم سمتخونه ای جوکیونگ
واقعا امنیت خیلی بالای داشت هم رمز داشت هم کلید رمز خونشو بهم گفت بود
برا همین زدم
خونه ای جوکیونگ امنیت خیلی بالای داره واقعا منم باید بعد از این خونه ها بخرم
اینقدر خسته بودام که سریع رفتم خوابیدم
فردا صبح
ویو جونگکوک
افرادم بهم گفتند که ا.ت رفته کره منم با اولین پرواز رفتم کره
بعد افرادم دارن دنبال ا.ت میگردن پیداش کردن
ولی اینقدر امنیت خونه من خونه ای خودم بالا بود که به این راحتی ها نمیشه واردش شد
اگه کسی بدون رمز یا کلید بره توی خونه سریع اژیرش به پلیس وصله سریع میاند برا همین نمیشه
باید بیرون خونه ا.ت رو بگیرم
ویو ا.ت
بیدار شدم رفتم لباس پوشیدم رفتم بیرون
همین فکر میکردم کسی دنبالمه
برا هیمن از جا های شلوغ میرم
ویو جونگکوک
ا.ت از جاهاش شلوغ میده برا همین نمی تونم از اون جاها برم
دو روز بعد
ویو جونگکوک
دو رو میشه که افرادمدارن ا.ت رو دنبال میکن و نتونستن بگیرنش
توی اینچند روز دوستاش آمدن پیش
ویو ا.ت
دو روز شده جونگکوک نیومده
آمروز اینها،نامرا،جوکیونگ آمدن کره و ما چهار تایی پیش همین خیلی بهمون خوش میگذره
بیرون داشتم میچرخیدم که یه کلاس پوکس دیدم رفتم توی
و ثبت نام کردم
کلاس بوکس این طوری بود که زن مرد جدا نبود با هم کار میکردن
منم خب کسی به با هام کار میکرد مرد بود
خب خیلی مرد هیکلی بود قیافه ای جذابی داشت
۶.۰k
۰۵ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.