تکپارتی جیمین (وقتی تو بار مست پیدات میکنه) «درخواستی»
اولی...دومی...سومی..چهارمی .. همینجوری پشت سر هم پیک های مشروب رو میخوردم خیلی عصبانی بودم با وجود اینکه دعوامون برای شب پیش بود ولی هنوز آروم نشده بودم تصمیم گرفتم برم بار تا یکم آروم بشم
دیگه کامل مست شده بودم اصلا هواسم سرجاش نبود بلند شدم و همونطور که مشروب میخوردم شروع به رقصیدن کردن انقدر خوردم که یادم نیست چی شد فقط یادمه از پشت کشیده شدم ........
(فلش بک)
چشامو باز کردم روی تخت بودم سرم خیلی درد میکرد روی تخت نشستم که چشمم خورد به جیمین که روی یکی از مبل راحتی های اتاق نشسته بود و با حالت عصبی نگام میکرد بگم نترسیدم دروغ گفتم ولی نخواستم به روی خودم بیارم خیلی عادی پرسیدم : چطوری برگشتم ؟
هیچ واکنشی از خودش نشون نداد دوباره پرسیدم : آهای با توام میگم من چطوری برگشتم خونه ؟
جیمین : هه میگه چطوری برگشتم ، اصن تو یادت میاد کجا بودی هاااا ( ها آخر با داد )
- خب عصبانی بودم رفتم بار
جیمین : میدونی اگه نمیاومدم چی میشد ؟ اصن فکرشو کردی معلوم نبود الان ....فکرشم حالمو بد میکنه
(فعلا همهی حرفاشونو با داد میزنن)
- چیه انتظار داری عذرخواهی کنم یادت نیست دعوای دیشبمون درست سر همین بود ، سر اینکه خودت با دوستات هرجا که دوست داری میری ، با اونا تو بار مست میکنی ولی من حق ندارم هیجا برم من حتی هیچ دوستیم ندارم
جیمین : الان کل مشکل تو همینه ؟ اینکه نمیتونی جایی بری یا بری بار ؟ بفرما امشب که رفتی پس چیشد اگه نمیاومدم و از اونجا جمعت نمیکردم الان زیر یکی اون مردا بودی میفهمی اینو ؟
- تو داری به من هرزه ؟ آره ؟ من از دست تو رفتم بار و مست کردم تو اصن هیچ توجه کردی که اصلا به من اهمیت نمیدی هااا ، اصلا به من توجه نمیکنی ؟ من هر شب بار رفتن یا دوستای زیاد داشتن و نمیخوام ، من ....من تورو میخوام من فقط میخوام با وقت بگذرونم این چیز زیادیه ( آخرش با گریه )
( از اینجا به بعد آروم حرف میزنن)
جیمین بعد یه مکث کوچیک سمتم اومد و اروم بغلم کرد
جیمین : ببخشید ..این مدت واقعا سرم شلوغ بود عذرمیخوام باشه
ولی من همونطور گریه میکرد
جیمین : عه قهر نکن دیگه دلت میاد با موچی قهر کنی
بهش نگاه داشت با کیوت ترین حالت ممکن نگام میکرد واقعا باورم نمیشد این همون آدم چن دقیقه پیش باشه
- نه دلم نمیاد ولی بازم کامل آشتی نکردم
جیمین : خب چیکار کنم که الهه من آشتی کنه
- اممم نظرت درباره یه فیلم چیه ؟
جیمین : ای شیطون گرفتم چی میخوای تا من برمیگردم برو فیلم و انتخاب کن
اون رفت یه سری خوراکی خرید و منم فیلم و انتخاب کردم نشستیم وقتی برگشت فیلم و گذاشتم و رفتم تو بغلش
هنوز نصف فیلم مونده بود که صحنه دار شد یه نگا به جیمین انداختم که داشت شیطون نگام میکرد
- چیه؟
که یهو بوسیدتمو.....اهم اهم
بچه برو خونتون خدایا توبه📿📿
از فیک جدید زیاد حمایت نشده ازش خوشتون نمیاد ؟
#بی_تی_اس #فیک #جیمین #رمان
#BTS #Jimin
دیگه کامل مست شده بودم اصلا هواسم سرجاش نبود بلند شدم و همونطور که مشروب میخوردم شروع به رقصیدن کردن انقدر خوردم که یادم نیست چی شد فقط یادمه از پشت کشیده شدم ........
(فلش بک)
چشامو باز کردم روی تخت بودم سرم خیلی درد میکرد روی تخت نشستم که چشمم خورد به جیمین که روی یکی از مبل راحتی های اتاق نشسته بود و با حالت عصبی نگام میکرد بگم نترسیدم دروغ گفتم ولی نخواستم به روی خودم بیارم خیلی عادی پرسیدم : چطوری برگشتم ؟
هیچ واکنشی از خودش نشون نداد دوباره پرسیدم : آهای با توام میگم من چطوری برگشتم خونه ؟
جیمین : هه میگه چطوری برگشتم ، اصن تو یادت میاد کجا بودی هاااا ( ها آخر با داد )
- خب عصبانی بودم رفتم بار
جیمین : میدونی اگه نمیاومدم چی میشد ؟ اصن فکرشو کردی معلوم نبود الان ....فکرشم حالمو بد میکنه
(فعلا همهی حرفاشونو با داد میزنن)
- چیه انتظار داری عذرخواهی کنم یادت نیست دعوای دیشبمون درست سر همین بود ، سر اینکه خودت با دوستات هرجا که دوست داری میری ، با اونا تو بار مست میکنی ولی من حق ندارم هیجا برم من حتی هیچ دوستیم ندارم
جیمین : الان کل مشکل تو همینه ؟ اینکه نمیتونی جایی بری یا بری بار ؟ بفرما امشب که رفتی پس چیشد اگه نمیاومدم و از اونجا جمعت نمیکردم الان زیر یکی اون مردا بودی میفهمی اینو ؟
- تو داری به من هرزه ؟ آره ؟ من از دست تو رفتم بار و مست کردم تو اصن هیچ توجه کردی که اصلا به من اهمیت نمیدی هااا ، اصلا به من توجه نمیکنی ؟ من هر شب بار رفتن یا دوستای زیاد داشتن و نمیخوام ، من ....من تورو میخوام من فقط میخوام با وقت بگذرونم این چیز زیادیه ( آخرش با گریه )
( از اینجا به بعد آروم حرف میزنن)
جیمین بعد یه مکث کوچیک سمتم اومد و اروم بغلم کرد
جیمین : ببخشید ..این مدت واقعا سرم شلوغ بود عذرمیخوام باشه
ولی من همونطور گریه میکرد
جیمین : عه قهر نکن دیگه دلت میاد با موچی قهر کنی
بهش نگاه داشت با کیوت ترین حالت ممکن نگام میکرد واقعا باورم نمیشد این همون آدم چن دقیقه پیش باشه
- نه دلم نمیاد ولی بازم کامل آشتی نکردم
جیمین : خب چیکار کنم که الهه من آشتی کنه
- اممم نظرت درباره یه فیلم چیه ؟
جیمین : ای شیطون گرفتم چی میخوای تا من برمیگردم برو فیلم و انتخاب کن
اون رفت یه سری خوراکی خرید و منم فیلم و انتخاب کردم نشستیم وقتی برگشت فیلم و گذاشتم و رفتم تو بغلش
هنوز نصف فیلم مونده بود که صحنه دار شد یه نگا به جیمین انداختم که داشت شیطون نگام میکرد
- چیه؟
که یهو بوسیدتمو.....اهم اهم
بچه برو خونتون خدایا توبه📿📿
از فیک جدید زیاد حمایت نشده ازش خوشتون نمیاد ؟
#بی_تی_اس #فیک #جیمین #رمان
#BTS #Jimin
۸.۶k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.