فیک『شیطان』

فیک『شیطان』
پارت ۱۵
ویو ا.ت
از خواب بیدار شدم رفتم پایین دیدم دو تا قهوه رو میزه
گفتم+ مهمون داشتی کلک
، اره قراره بریم شهربازی
+ حالا با کی
، با دو تا پسر که جور کردن برای خودم خودت
+ بخدا از سینگلی مغزت پوکیده انشالله یکی میاد میگیرتت از دستت راحت میشم
، تو خوبی ا.ت با اون کوک جونت 🤣
+ فقط وایسا کاریت ندارم( دروغ سال )
راوی : ا.ت دوید دنبال جولیا تا بزنتش که جولیا وایساد ا.ت کلی جولیا رو قلقلک داد که جولیا نزدیک بود به خودش بشاشه
🤣🤣🤣
، ا.ت ولم کن گوه خوردم داداچ الان میشاشم به خودم
ات زد زیر خنده 🤣
رفتم یه نودل درست کردم داشتم به کوک فکر می کردم که جولیا منو از پشت ترسوند
، الان ساعت چهاره کی میخوای حاضر بشی
+ مگه ساعت چند قراره بریم شهربازی؟؟
، ساعت ۵:۳۰
راوی نودل ا.ت شکست تو گلوش
+ چرا زود تر نگفتی
، 🤣
ویو ا.ت
نودلم رو با سرعت خوردم رفتم یه دوش ۲۰ مینی گرفتم اومدم لباس پوشیدم(اسلاید دوم ) ارایش هات کردم و با عطر دوش گرفتم و اومدم بیرون از اتاق
، واووووو
+ چه خوشگل شدی(لباس جولیا اسلاید ۴)
، بریم
+ بریم
...........................