vampire🩸🥀 part³
ا/ت ویو🥀
امروز باید میرفتم مدرسه جدیدم وبرای همین لباس فرمه مشخصی نداشتم پس یه لباس بیرونی پوشیدم و کیفم رو برداشتم و راه افتادم سمت مدرسه وقتی رسیدم یه صدای پچ پچ میشنیدم ولی اهمیت ندادم و فقط راهم ادامه دادم و رسیدم به کلاس و مثل اینکه استاد تازه وارد کلاس شده بود سلام کردم و اونم در مقابل سلام کرد وگفت که خودم معرفی کنم منم شروع کردم......
+:سلام من کیم ا/ت هستم و ۱۸ سالم هست از آشنایی باهاتون خوشبختم
یه خری:هی تو خیلی خوشگلی
+:خیلی ممنون
استاد یه نگاه انداخت و به یه پسر اشاره کرد و گفت که برم پیش اون بشینم پسره در ظاهر خیلی سرد بنظر نیومد پس یکم ازش ترسیدم پوست سفیدی داشت و میشه گفت جذاب بود..... مطمئنم که بیشتر اینجا روش کراشن استاد خواست شروع کنه به درس دادن که دیدم سانا درو باز کرد تعظیم کوتاهی کرد و اونم چون جدید بود اومد و خوش معرفی کرد ولی یه چیزی معذبم میکرد اون پسری که جفتم مینشست همش نگاهم میکرد.....زنگ خورد و من رفتم با اون پسره که جفت سانا بود جام عوض کردم و پیش سانا نشستم چون تنها کسی که میشناختم اون بود سرم انداختم پشت که دیدم چندتا دختر جمع شدن سره میزه اون که دیدم یه پسره اومد پیش میزه ما
پسره:سلام
+:سلام😐
^:علیک چیکار داری😑
پسره:من با ایشون کار دارم
^:شما غلط کردین
دیدم اون پسره که فک کنم روش کراش زدم با آرامش کامل رفت بیرون
پسره: ببخشید اگر مزاحم شدم و رفت.......
ودف اینگار اینجا بدتره اونجا عه........
یونگی ویو🩸
سلام...
من مین یونگی هستم و ۱۹ سالمه من یه برادر دارم و من خودم تنها زندگی میکنم و از همه مهم تر من یه ومپایر هستم
امروز به دختر وارد کلاس شد دختر خوشگلی بود که استاد گفت خودش رو معرفی کنه اسمش ا/ت بود اسم قشنگی بود استاد بش گفت که پیش من بشینه اونم همینکار کرد کل کلاس فقط داشتم به اون نگاه میکردم که زنگ خورد رفت جاش رو با جیهوپ عوض کرد جیهوپ دوست صمیمی من هست و آره طبق معمول چندتا دختر دور ما جمع شدن که دیدم یه پسر رفت سمت میز اونا و با ا/ت حرف زد که باعث شد عصبانی بشم و از جام بلند شدم و از کلاس رفتم بیرون البته با آرامش که کسی شک نکنه.......
امروز باید میرفتم مدرسه جدیدم وبرای همین لباس فرمه مشخصی نداشتم پس یه لباس بیرونی پوشیدم و کیفم رو برداشتم و راه افتادم سمت مدرسه وقتی رسیدم یه صدای پچ پچ میشنیدم ولی اهمیت ندادم و فقط راهم ادامه دادم و رسیدم به کلاس و مثل اینکه استاد تازه وارد کلاس شده بود سلام کردم و اونم در مقابل سلام کرد وگفت که خودم معرفی کنم منم شروع کردم......
+:سلام من کیم ا/ت هستم و ۱۸ سالم هست از آشنایی باهاتون خوشبختم
یه خری:هی تو خیلی خوشگلی
+:خیلی ممنون
استاد یه نگاه انداخت و به یه پسر اشاره کرد و گفت که برم پیش اون بشینم پسره در ظاهر خیلی سرد بنظر نیومد پس یکم ازش ترسیدم پوست سفیدی داشت و میشه گفت جذاب بود..... مطمئنم که بیشتر اینجا روش کراشن استاد خواست شروع کنه به درس دادن که دیدم سانا درو باز کرد تعظیم کوتاهی کرد و اونم چون جدید بود اومد و خوش معرفی کرد ولی یه چیزی معذبم میکرد اون پسری که جفتم مینشست همش نگاهم میکرد.....زنگ خورد و من رفتم با اون پسره که جفت سانا بود جام عوض کردم و پیش سانا نشستم چون تنها کسی که میشناختم اون بود سرم انداختم پشت که دیدم چندتا دختر جمع شدن سره میزه اون که دیدم یه پسره اومد پیش میزه ما
پسره:سلام
+:سلام😐
^:علیک چیکار داری😑
پسره:من با ایشون کار دارم
^:شما غلط کردین
دیدم اون پسره که فک کنم روش کراش زدم با آرامش کامل رفت بیرون
پسره: ببخشید اگر مزاحم شدم و رفت.......
ودف اینگار اینجا بدتره اونجا عه........
یونگی ویو🩸
سلام...
من مین یونگی هستم و ۱۹ سالمه من یه برادر دارم و من خودم تنها زندگی میکنم و از همه مهم تر من یه ومپایر هستم
امروز به دختر وارد کلاس شد دختر خوشگلی بود که استاد گفت خودش رو معرفی کنه اسمش ا/ت بود اسم قشنگی بود استاد بش گفت که پیش من بشینه اونم همینکار کرد کل کلاس فقط داشتم به اون نگاه میکردم که زنگ خورد رفت جاش رو با جیهوپ عوض کرد جیهوپ دوست صمیمی من هست و آره طبق معمول چندتا دختر دور ما جمع شدن که دیدم یه پسر رفت سمت میز اونا و با ا/ت حرف زد که باعث شد عصبانی بشم و از جام بلند شدم و از کلاس رفتم بیرون البته با آرامش که کسی شک نکنه.......
۷.۱k
۱۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.