تک پارتی از تهی
همکلاسی شیطون من از مدرسه متنفرم از کلاس متنفرم اصلا از همه متنفرم ای کاش همه مدرسه آتیش میگرفت برای بار هزارم سر کلاس یه استاد خسته کننده بودم که داشت درس میداد ولی اخه چه درس دادنی ادن خوابش میگیره ای کاش میشد همین الان از اینجا غیب میشدم میرفتم خوبه تو تختم می خوابیدم دستم زیز چونم بود و به بنجره کلاس نگاه میکردم کاملا بی تفاوت نصب به چرندیاتی که استاد میگفت ولی یه دفعه از ترس سکته کردم با خط کش محکم زد رو میر جوری که قلبم اومد تو دهنم خودم و صاف کردم و منتظر بودم همون موقع سرم داد بکشه ولی
استاد:دختره
زینگ..
+انگار زنگ تفریح خسته نباشید استاد
شانس آوردن سریع بلند شدم اروم از کنارش رد شدم از چشماش آتیش میبارید وقتی از کلاس خارج میشدم متوجه نگاه های تهیونگ شدم عجیب غریب نگاه میکرد این پسر کلا اینجوریه اهمیتی ندادم و رفتم حیاط رو نیمکت نشسته بودم و آبمیوه ام رو میخوردم که ..-خوشت میاد +اعع
یاا سکته کردم سه های هوی چیزی اووف
منظورت چیه؟ -چرا اون کارو کردی کلاس؟
+کدوم کار هاا اون فقط کلاسش خسته کننده ای چرا میپرسی! -باحال بود
+این حالش خوبه چرا بی خود ازم تعریف میکنه همیشه که سرده باهام
-می خوای بری
+ها؟ -از مدرسه می تونم کمک کنم فرار کنی
+چی واقعا ..
عا نه نه اصلا
-:خودمم خوشم نمیاد موتورم پشت مدرسه اس میتونم فراریت بدم +اون وقت جرا بهم کمک میکنی -تا بعدا بتونم ازت درخواستی بکنم
+چجور درخواستی ؟
-الان نمیگم میای +معلومه جهنم هم از اینجا بهتره؛ عجیب بود ولی بهترین راه برای خلاص شدن از شر استاد بود اگه برمیگشتم کلاس میکشتم همراهش به پشت مدرسه رفتیم خوب حالا چی کار کنیم -برو بالا +چی؟
برام قلاب گرفته بود باید از رو دیوار بریم
به کمکش از دیوار بالا رفتم اون بالا بودم که ازم عکس گرفت هعی چی کار میکنی
-مدرک جمع میکنم +چی ؟
-الان دیگه اخراجی به جرم فرار از مدرسه
+تو گولم زدی
-واقعا انقدر ساده ای که فکر کردی کمکت میکنم
ها میدونی درخواستم چی بود
این که گوشتو از مدرسه گم کنی رو اعصابمی
+فکر کردی به همین راحتیه توهم می خواستی فرار کنی -ثابتش کن +بیا
صدای ظبت شدش رو براش پخش کردم
بیا فکر کردی من خنگم خوب آقا دوتای گورمونو از مدرسه گم میکنیم
-دختره ی..
استاد:دختره
زینگ..
+انگار زنگ تفریح خسته نباشید استاد
شانس آوردن سریع بلند شدم اروم از کنارش رد شدم از چشماش آتیش میبارید وقتی از کلاس خارج میشدم متوجه نگاه های تهیونگ شدم عجیب غریب نگاه میکرد این پسر کلا اینجوریه اهمیتی ندادم و رفتم حیاط رو نیمکت نشسته بودم و آبمیوه ام رو میخوردم که ..-خوشت میاد +اعع
یاا سکته کردم سه های هوی چیزی اووف
منظورت چیه؟ -چرا اون کارو کردی کلاس؟
+کدوم کار هاا اون فقط کلاسش خسته کننده ای چرا میپرسی! -باحال بود
+این حالش خوبه چرا بی خود ازم تعریف میکنه همیشه که سرده باهام
-می خوای بری
+ها؟ -از مدرسه می تونم کمک کنم فرار کنی
+چی واقعا ..
عا نه نه اصلا
-:خودمم خوشم نمیاد موتورم پشت مدرسه اس میتونم فراریت بدم +اون وقت جرا بهم کمک میکنی -تا بعدا بتونم ازت درخواستی بکنم
+چجور درخواستی ؟
-الان نمیگم میای +معلومه جهنم هم از اینجا بهتره؛ عجیب بود ولی بهترین راه برای خلاص شدن از شر استاد بود اگه برمیگشتم کلاس میکشتم همراهش به پشت مدرسه رفتیم خوب حالا چی کار کنیم -برو بالا +چی؟
برام قلاب گرفته بود باید از رو دیوار بریم
به کمکش از دیوار بالا رفتم اون بالا بودم که ازم عکس گرفت هعی چی کار میکنی
-مدرک جمع میکنم +چی ؟
-الان دیگه اخراجی به جرم فرار از مدرسه
+تو گولم زدی
-واقعا انقدر ساده ای که فکر کردی کمکت میکنم
ها میدونی درخواستم چی بود
این که گوشتو از مدرسه گم کنی رو اعصابمی
+فکر کردی به همین راحتیه توهم می خواستی فرار کنی -ثابتش کن +بیا
صدای ظبت شدش رو براش پخش کردم
بیا فکر کردی من خنگم خوب آقا دوتای گورمونو از مدرسه گم میکنیم
-دختره ی..
۷۲.۷k
۰۳ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.