بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت سوم :
د)- علم معصوم (ع) به لحظه، مکان و چگونگی شهادتش، از همین نوع علم به قضای حتمی الهی است. لذا تدبیر برای تغییر قضای الهی معنا و مفهومی ندارد. به ویژه برای معصوم (ع) که نه تنها تسلیم، بلکه راضی به قضا و قدر الهی میباشد. چنان چه شاهدیم امام حسین (ع) در گودال قتلگاه و در نفسهای آخر، به تعبیری، روی دو زانو خون آلود نشسته و دستانشان را به آسمان بلند نموده و عرض میکنند: الهی راضیاً برضائک - یعنی پروردگارا من راضی به رضای تو هستم. و در دعاهای مأثوره نیز بسیار آورده شده است که خدایا مرا بقسمک راضیاً-قرار بده، یعنی به قسمت، قضا و قدر تو راضی باشم. چرا که حتی اگر انسان ناراضی هم باشد، این قضای حتمی الهی واقع میشود، پس چه بهتر که عبد تسلیم معبود باشد و نه یاغی ناراضی. چنان چه میفرماید: ظهور اتفاق میافتد، دین خدا حاکم میگردد، اگر چه مشرکین را خوش نیاید و ناراضی باشند:
هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ - اوست كه پيغمبرش را با هدايت و دين حق فرستاده تا آن را بر همه دينها غلبه دهد اگر چه مشركان كراهت داشته باشند.(سوره توبه آیه 33)
يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ-مىخواهند نور خدا را با دهانهايشان خاموش كنند و خدا تمام كننده نور خويش است هر چند كه كافران كراهت داشته باشند.(سوره صف آیه 8)
پس انسان فقط در زمینه علم به اتفاقات و حوادث مشروط میتواند تدبیری برای تغییر اندیشیده و فعل دیگری انجام دهد. اما علم به قضای حتمی الهی، دلیلی بر توان برای تغییر آن نیست و اساساً اهل عصمت (ع) تسلیم قضای الهی هستند.
حال این که مثلاً چرا قضای الهی شهادت امام حسین (ع) باشد؟ و یا شبهه کنند که پس یزید بیگناه است! مقوله دیگری است. فقط جهت زدودن این شبهه خلاصه مطرح میگردد وقتی انسان با علم و اراده خود شرایطی پدید میآورد که حفظ دین و بیدار کردن مسلمین و سایر انسانها در طول تاریخ، مستلزم ریخته شدن خون حسین (ع)، قضای الهی بر آن تعلق میگیرد.(پایان)
پاسخ قسمت سوم :
د)- علم معصوم (ع) به لحظه، مکان و چگونگی شهادتش، از همین نوع علم به قضای حتمی الهی است. لذا تدبیر برای تغییر قضای الهی معنا و مفهومی ندارد. به ویژه برای معصوم (ع) که نه تنها تسلیم، بلکه راضی به قضا و قدر الهی میباشد. چنان چه شاهدیم امام حسین (ع) در گودال قتلگاه و در نفسهای آخر، به تعبیری، روی دو زانو خون آلود نشسته و دستانشان را به آسمان بلند نموده و عرض میکنند: الهی راضیاً برضائک - یعنی پروردگارا من راضی به رضای تو هستم. و در دعاهای مأثوره نیز بسیار آورده شده است که خدایا مرا بقسمک راضیاً-قرار بده، یعنی به قسمت، قضا و قدر تو راضی باشم. چرا که حتی اگر انسان ناراضی هم باشد، این قضای حتمی الهی واقع میشود، پس چه بهتر که عبد تسلیم معبود باشد و نه یاغی ناراضی. چنان چه میفرماید: ظهور اتفاق میافتد، دین خدا حاکم میگردد، اگر چه مشرکین را خوش نیاید و ناراضی باشند:
هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ - اوست كه پيغمبرش را با هدايت و دين حق فرستاده تا آن را بر همه دينها غلبه دهد اگر چه مشركان كراهت داشته باشند.(سوره توبه آیه 33)
يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ-مىخواهند نور خدا را با دهانهايشان خاموش كنند و خدا تمام كننده نور خويش است هر چند كه كافران كراهت داشته باشند.(سوره صف آیه 8)
پس انسان فقط در زمینه علم به اتفاقات و حوادث مشروط میتواند تدبیری برای تغییر اندیشیده و فعل دیگری انجام دهد. اما علم به قضای حتمی الهی، دلیلی بر توان برای تغییر آن نیست و اساساً اهل عصمت (ع) تسلیم قضای الهی هستند.
حال این که مثلاً چرا قضای الهی شهادت امام حسین (ع) باشد؟ و یا شبهه کنند که پس یزید بیگناه است! مقوله دیگری است. فقط جهت زدودن این شبهه خلاصه مطرح میگردد وقتی انسان با علم و اراده خود شرایطی پدید میآورد که حفظ دین و بیدار کردن مسلمین و سایر انسانها در طول تاریخ، مستلزم ریخته شدن خون حسین (ع)، قضای الهی بر آن تعلق میگیرد.(پایان)
۵۳۳
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.