فیک ته ته فصل ② پارت ¹³ ♡ نفرت تا عشق♡
«یک ماه بعد»
لیزلی ویو: روی تخت بودم داشتم به تلویزیون نگاه میکردم که یه درد بد زیر شکم حس کردم ناله ای کردم
لیزلی: اخ دلم
ته ته: خوبی چی شد!؟
لیزلی: فکنم داره دنیا میاد اخ
ته ته: راست میگی
ته ته ویو:
سرس برید استایلی بغلش کردم و گذاشتمش صندلی عقب و گاز دادم و رفتم بیمارستان
ته ته: لطفا کمک کنید خانمم حاملس
دکتر: برانکارد رو بیارین زود
ته ته ویو:
سری بردنش و منم رفتم دم در اتاق وایستادم
صدای ناله هاش قلبمو سوارخ میکرد
دوم بیار عشقم دوم بیار تروخدا
بعد از چند دقیقه...
دکتر: سلام شما پدر بچه هستید
ته ته: بله منم
دکتر: مبارکه خدا حفظش کنه
ته ته: ممنون حال مادر خوبه
دکتر: بله خیلی خوب دوم اوردن معلومه سنشون کمه ولی بخاطر درد زیاد بی هوش هستن وقتی بیدار شدن بچه رو نشونش میدیم
ته ته: خیلی ممنون میتونم بچم رو ببینم
دکتر: بله حتما
ته ته: خیلی ممنون
«دکتر رفت»
ته ته ویو:
خدایا مرسی که هم بچم و هم عشقم رو بهم بخشیدی
«رفت داخل»
ته ته ویو:
پرستار: پدر این بچه هستید که مادرشون اونجاست
ته ته: بله
پرستار: خداحفظش کنه... بفرمایید اینم پدرتون پسر کوچولو
...: ههه
ته ته ویو: این خنده خیلی زیباست
پرستار: خیلی خب من پدرو پسر رو باهم تنها میذارم
ته ته: ممنون
ته ته: خوشگل بابا پهلون بابا بلخره دیدمت بلخره از نزدیک باهات حرف میزنم
....: ههه
ته ته: من برم پیش مامانی ببینم مامانی خوبه
....:....
ته ته ویو:
رفتم بالا سر لیزلی یه بوس روی سرش کاشتم و دستش رو گرفتم
ته ته: خیلی متاسفم که فقط لذتش برا من بوده و تو زجرش رو کشیدی
لیزلی: نه اینطور نیست توم هروز کار میکنی
ته ته: هاا لیزلی بهوش اومدی خوبی
لیزلی: خوبم پسرم کجاست
ته ته: اونجاست نگاش کن
لیزلی ویو: خدای من نگاش کن دستمو بردم بالا و تکون دادم به پسرم
لیزلی: کی مرخص میشیم
ته ته: اوم نمیدونم میرم بپرسم
لیزلی: اهوم
. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.
لایک ❤
کامنت 🤍
فالو💙
. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.
لیزلی ویو: روی تخت بودم داشتم به تلویزیون نگاه میکردم که یه درد بد زیر شکم حس کردم ناله ای کردم
لیزلی: اخ دلم
ته ته: خوبی چی شد!؟
لیزلی: فکنم داره دنیا میاد اخ
ته ته: راست میگی
ته ته ویو:
سرس برید استایلی بغلش کردم و گذاشتمش صندلی عقب و گاز دادم و رفتم بیمارستان
ته ته: لطفا کمک کنید خانمم حاملس
دکتر: برانکارد رو بیارین زود
ته ته ویو:
سری بردنش و منم رفتم دم در اتاق وایستادم
صدای ناله هاش قلبمو سوارخ میکرد
دوم بیار عشقم دوم بیار تروخدا
بعد از چند دقیقه...
دکتر: سلام شما پدر بچه هستید
ته ته: بله منم
دکتر: مبارکه خدا حفظش کنه
ته ته: ممنون حال مادر خوبه
دکتر: بله خیلی خوب دوم اوردن معلومه سنشون کمه ولی بخاطر درد زیاد بی هوش هستن وقتی بیدار شدن بچه رو نشونش میدیم
ته ته: خیلی ممنون میتونم بچم رو ببینم
دکتر: بله حتما
ته ته: خیلی ممنون
«دکتر رفت»
ته ته ویو:
خدایا مرسی که هم بچم و هم عشقم رو بهم بخشیدی
«رفت داخل»
ته ته ویو:
پرستار: پدر این بچه هستید که مادرشون اونجاست
ته ته: بله
پرستار: خداحفظش کنه... بفرمایید اینم پدرتون پسر کوچولو
...: ههه
ته ته ویو: این خنده خیلی زیباست
پرستار: خیلی خب من پدرو پسر رو باهم تنها میذارم
ته ته: ممنون
ته ته: خوشگل بابا پهلون بابا بلخره دیدمت بلخره از نزدیک باهات حرف میزنم
....: ههه
ته ته: من برم پیش مامانی ببینم مامانی خوبه
....:....
ته ته ویو:
رفتم بالا سر لیزلی یه بوس روی سرش کاشتم و دستش رو گرفتم
ته ته: خیلی متاسفم که فقط لذتش برا من بوده و تو زجرش رو کشیدی
لیزلی: نه اینطور نیست توم هروز کار میکنی
ته ته: هاا لیزلی بهوش اومدی خوبی
لیزلی: خوبم پسرم کجاست
ته ته: اونجاست نگاش کن
لیزلی ویو: خدای من نگاش کن دستمو بردم بالا و تکون دادم به پسرم
لیزلی: کی مرخص میشیم
ته ته: اوم نمیدونم میرم بپرسم
لیزلی: اهوم
. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.
لایک ❤
کامنت 🤍
فالو💙
. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.
۳۹.۷k
۱۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.