عشق زیبا پارت دوم
که یولی رو دیدم خودمو عادی گرفتم و یه لبخند ساده زدم که اود طرفم ، یولی:هی دختر کجا بودی همه جارو دنبالت گشتم حالت خوبه ، جولی:اره بابا خوبم فقط من یکم خسته شده بودم رفتم تو کلاس همین، یولی :باشه حالا بریم بشینیم که الان درس شرع میشه که رفتیم نشستیم که یدفعه جیمین اومد تو کلاس که بهم یه لبخند دختر کش زد که قرمز شدم سریع کتاب باز کردم وقتی درس تمام زنگ آخر بود همه رفته بودن رفتم کیفمو بر دارم که جیمین دیدم رو صندلی دراز کشیده و خواب مثل یه پیشی ملوس خواب بود رفتم جلو و یدفعه دلم خواست ببوسمش که صورتمو به صورتش نزدیک کردم و لپشو خیلی آروم بوسه زدم خیلی خوب بورد حس خوبی داشت که یدفعه یه تکون خورد که رفتم عقب که چشاشو باز کرد و به من نگاه کرد یه خمیازه کشید که خندم گرفت که بهم گفت :خانم هانگ چیزی شده به چی میخندی ، جولی:من هیچی به چیزی ندیدم امممم راستی شما مگه نمیرید خونه همه رفتن که گفت:متمعنی همه رفتن چون تو اینجا هستی ، که گفتم :من هااا خواستم برم که شما رو دیدم خواستم بلندترین کنم که خودتون بلند شدید حالا که بیدار شدین من میرم کاری ندارین با من ، جیمین:نه میتونی بری خدافظ ، جولی:خدافظ استاد بای رفتم بیرون .
از زبون جیمین،...
خواب بودم که یه چیز نرم خورد به لپم که داغ شدم که خیلی اروم چشامو باز کردم که جولی رو دیدم که قرمزه حس کردم اون لپ نو بوسید ولی بعد خودمو جمو جور کردم و خیلی عادی باهاش حرف زدمو خدافظی کردم که بعد رفت منم وسایلمو جمع کردم و سوار ماشین شدم رسیدم به خونه که رفتم دستشویی که تو اینه خودمو دیدم لپم دید جای یه رژ کم رنگ بود رنگش نارنجی بود بعد یاد جولی افتادم که رژ اونم همین رنگ بود بعد راستی من بلند شدم اون اونجا بود اووو پس ایشون منو بوسیدن ولی نمیدونم چرا ذوق مرگ شدم ولی حس خوبی داشتم یه حس که نمیدونم چی بود ولی حس خوبی بود بعد رفتم لباس خواب پوشیدم رفتم دراز کشیدم که دستمو کشیدم رو جای بوس جولی و یه لبخند زدم بعد چند دقیقه گرفتن خوابیدم که صبح برم داشگاه ...... ادامه دارد
اینم از پارت دوم بای بای
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
از زبون جیمین،...
خواب بودم که یه چیز نرم خورد به لپم که داغ شدم که خیلی اروم چشامو باز کردم که جولی رو دیدم که قرمزه حس کردم اون لپ نو بوسید ولی بعد خودمو جمو جور کردم و خیلی عادی باهاش حرف زدمو خدافظی کردم که بعد رفت منم وسایلمو جمع کردم و سوار ماشین شدم رسیدم به خونه که رفتم دستشویی که تو اینه خودمو دیدم لپم دید جای یه رژ کم رنگ بود رنگش نارنجی بود بعد یاد جولی افتادم که رژ اونم همین رنگ بود بعد راستی من بلند شدم اون اونجا بود اووو پس ایشون منو بوسیدن ولی نمیدونم چرا ذوق مرگ شدم ولی حس خوبی داشتم یه حس که نمیدونم چی بود ولی حس خوبی بود بعد رفتم لباس خواب پوشیدم رفتم دراز کشیدم که دستمو کشیدم رو جای بوس جولی و یه لبخند زدم بعد چند دقیقه گرفتن خوابیدم که صبح برم داشگاه ...... ادامه دارد
اینم از پارت دوم بای بای
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
۲۳.۲k
۱۸ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.