صدای روحِ من؟
صدای روحِ من؟
روحِ منی که تورو بارها نواخت، نواخت، نواخت..
تا من نواختم؛ قبل از باختی که انتظارم رو میکشید.
تو صدای من نه، اما شاید صدای قلبِ درد دیدهام بودی.
صدای قلبی که جدایی از روحِ من رو انتخاب کرده بود و خودخواهانه برای عشق، سازی رو توی دستاش میگرفت.
همون قلبی که روحش رو نمیخواست..
و بعد از تو؟ اون روحِ طرد شده خیلی خوب یاد گرفت چطور صداش رو لابهلای آوای ویولنِ بین دستام، پنهان و مرده نگهداره.
روحِ منی که تورو بارها نواخت، نواخت، نواخت..
تا من نواختم؛ قبل از باختی که انتظارم رو میکشید.
تو صدای من نه، اما شاید صدای قلبِ درد دیدهام بودی.
صدای قلبی که جدایی از روحِ من رو انتخاب کرده بود و خودخواهانه برای عشق، سازی رو توی دستاش میگرفت.
همون قلبی که روحش رو نمیخواست..
و بعد از تو؟ اون روحِ طرد شده خیلی خوب یاد گرفت چطور صداش رو لابهلای آوای ویولنِ بین دستام، پنهان و مرده نگهداره.
۴۲۰
۰۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.