p16
بردنش من:جیمین بریم دم خونه میا جیمین:ولی سانا من:ولی نداره باید کمکش کنم رفتم حاضر شدم با جیمین رفتم سمت خونه میا پیاده شدم در زدم اومد در و باز کرد قیافشو دیدم کبود بود رفتم تو گلو میا رو گرفتم چسبوندم به دیوار من:عوضی واسه چیزی که حقت بود جونگ کوک منو میندازی بازداشتگاه آرهههه جیمین:سانا ولش کن من:ولم کن جیمین میخوام بکشمش میا:جونگ کوکت قبل اینکه بیای سئول با من وقت میگذروند من:دروغگو نگو کثافت یه سیلی محکم بهش زدم میا:دروغ نمیگم همون موقع گوشیشو در آورد با ویدیویی که دیدم قلبم درد گرفت من:ای این میا:آره اینم جونگ کوکت من:جیمین بریم اداره پلیس گوشیو پرت کردم اونور شکست جیمین:ولی من فکر نمیکنم جونگ کوک از قصد اینکارو کرده باشه من:باید ازش بپرسم خودم باید بپرسم سریع رفتیم اداره پلیس من:دوست پسر منو آوردن اینجا جئون جونگ کوک میتونم ببینمش لطفا پلیس:بفرمایید راهنماییتون میکنم منو بردن پیش جونگ کوک در سلول رو باز کردن کوک:سانا اومد بغلم کرد ولی با کلی سوال تو سرم نزاشت کوک:چیشده بیا اینجا من:تو زمانی که فرانسه بودم با میا بودی؟ کوک:چی؟چی داری میگی خوبی؟ من:رفتم خونش بهم یه ویدیو نشوند داد که بهش گفتی عشقم یکم فکر کرد کوک:برات توضیح میدم سانا اون چیزی که فکر میکنی نیست من اون شب مست بودم بخاطر اینکه رفته بودی بعد انقدر مست بودم خونه خودمو با خونه میا اشتباه گرفتم هیچی نمیفهمیدم چون فقط بغل تو رو میخواستم و بعد چیزی یادم نمیاد ولی هرچی گفتم به تو گفتم صبحشم فهمیدم چیشده و رفتم خونه خودت میدونی من چقدر دوست دارم بخاطر تو الاناینجام نمیبینی رفتم بغلش کردم من:ببخشید زود قضاوت کردم یکم عصبی شدم اونم بغلم کرد محکم کوک:اشگال نداره عزیزم
۴۴.۰k
۰۱ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.