فوق العاده 👑 پارت چار
نکته( جین و پدر کوک باهم دوست صمیمی ان)
جین سریع اومد نبضشو چک کرد و یه سرم بش وصل کرد و گفت
جین: بزارین استراحت کنه الانم برین این دارو هارو براش بگیرین مشکلی تنفسی حاد داره نباید تو فضای بسته قرار بگیره بی حالیش هم بخاطر همینه یه قرص هم هست که همیشه باید همراش باشه به خاطر نخوردن اون قرص اینجوری شده ولی زود خوبه میشه
کوک : خوبه ( با تکون دادن سر)
_ جیمین میشه بری دارو هاشو بگیری
جیمین: باشه بالاخره کار من همینه دیگه( با حرس)
منو جین از اتاق رفتیم بیرون
جین: این کیه
_ این دختر کیم تهیونگه
جین : چی ! ( با تعجب و عصبانیت) برا چی اوردیش اینجا
_ دستور باباس
جین: واقعا خیلی خطرناکه اگه باباش بفهمه اشوب میشه کل کره رو زیرو رو میکنه پدرت واقعا کار احمقانه ای کرده باید باش حرف بزنم
_ ببینم میخاستی چیکار کنه اون عوضی داشت همه چیو به نفع خودش تموم میکرد این تنها راهشه تنها نقطه ضعف تهیونگ دخترشه
جین: آههههه من دیگه میرم پیش پدرت
_ باشه
جیمین : منم میرم برای دارو هاش
_ برو(سر تکون دادن)
از دید ا/ ت
وقتی چشمامو باز کردم سرم بشدت درد میکرد و قفسه سینم انگار قفل شده بود نفسم بزور در میومد این ور اونورو نگا کردم بازم تو اون اتاق بودم صدای در اومد جیییییر
در باز شد بالاخره تونستم ببینمش
اه این همونه همونی که منو تعقیب میکرد باورم نمیشه درست احساسمیکردم
ا/ ت* تو کی هستی تو جرا منو تعقیب میکردی برای چی منو اوردی اینجا ( اروم)
کوک_ با این که حالت بده ولی بازم زیاد حرف میزنی تو این مورد به بابات نرفتی
* تو بابای منو از کجا میشناسی( با من من)
_ هه ! اگه باباتو نمیشناختم اون وخ تو رو هم نمیشناختم من قبل از تو باباتو میشناسم النم به خاطر باباته که اینجایی
* تو کی هستی من جون کوکم پسر جئون داجونگ دیگه به سوالات جواب نمیدم
رفت بیرون
جین سریع اومد نبضشو چک کرد و یه سرم بش وصل کرد و گفت
جین: بزارین استراحت کنه الانم برین این دارو هارو براش بگیرین مشکلی تنفسی حاد داره نباید تو فضای بسته قرار بگیره بی حالیش هم بخاطر همینه یه قرص هم هست که همیشه باید همراش باشه به خاطر نخوردن اون قرص اینجوری شده ولی زود خوبه میشه
کوک : خوبه ( با تکون دادن سر)
_ جیمین میشه بری دارو هاشو بگیری
جیمین: باشه بالاخره کار من همینه دیگه( با حرس)
منو جین از اتاق رفتیم بیرون
جین: این کیه
_ این دختر کیم تهیونگه
جین : چی ! ( با تعجب و عصبانیت) برا چی اوردیش اینجا
_ دستور باباس
جین: واقعا خیلی خطرناکه اگه باباش بفهمه اشوب میشه کل کره رو زیرو رو میکنه پدرت واقعا کار احمقانه ای کرده باید باش حرف بزنم
_ ببینم میخاستی چیکار کنه اون عوضی داشت همه چیو به نفع خودش تموم میکرد این تنها راهشه تنها نقطه ضعف تهیونگ دخترشه
جین: آههههه من دیگه میرم پیش پدرت
_ باشه
جیمین : منم میرم برای دارو هاش
_ برو(سر تکون دادن)
از دید ا/ ت
وقتی چشمامو باز کردم سرم بشدت درد میکرد و قفسه سینم انگار قفل شده بود نفسم بزور در میومد این ور اونورو نگا کردم بازم تو اون اتاق بودم صدای در اومد جیییییر
در باز شد بالاخره تونستم ببینمش
اه این همونه همونی که منو تعقیب میکرد باورم نمیشه درست احساسمیکردم
ا/ ت* تو کی هستی تو جرا منو تعقیب میکردی برای چی منو اوردی اینجا ( اروم)
کوک_ با این که حالت بده ولی بازم زیاد حرف میزنی تو این مورد به بابات نرفتی
* تو بابای منو از کجا میشناسی( با من من)
_ هه ! اگه باباتو نمیشناختم اون وخ تو رو هم نمیشناختم من قبل از تو باباتو میشناسم النم به خاطر باباته که اینجایی
* تو کی هستی من جون کوکم پسر جئون داجونگ دیگه به سوالات جواب نمیدم
رفت بیرون
۱۴.۸k
۱۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.