[ هالووین رویایی پارت ۲ ]
[ هالووین رویایی پارت ۲ ]
چویا : آفرین بیا اینجا بشین
۱ ساعت بعد:
چویا : * خوابیدن روی شونه دازای *
* نیم ساعت بعد * :
* تموم شدن فیلم *
دازای : اهههه چه فیلم مسخره ای بود اصلا ترسناک نبود چجوری برای این جیغ میزنن نظرت چیه چو__
*نگاه کردن به چویا که رو شونش خوابیده*
*لبخند زدن*
*اخی فرشته کوچولوم خوابیده*
*بغل کردن پرنسسی و بردن به رخت خواب و گذاشتن چویا روی تخت*
خوابای خوب ببین فرشته کوچولوم
*بوسیدن پیشانی چویا *
نیم ساعت بعد: *
* از اتاق اومدن بیرون *
دا....دازای چند ساعته خوابم ؟
* مالیدن دست به چشم ها * *
دازای : لبخند زدن*
نیم ساعت چوچوم
چرا بیدار شدی میخوابیدی منم یکم دیگه میومدم پیشت*
چویا : کادوت رو ندادم صبر کن الان میام
دازای :عه راست میگی کادوم مونده بود پس خوب شد بیدار شدی😁
چویا : * رفتن تو اتاق *
*در آوردن ی نامه از تو کیف *
* اومدن تو حال *
دازای : بلند شدن از کاناپه*
اون چیه تو دستت چوچو؟
چویا : * دادن نامه به دازای *
خوب بیا اینم جایزه تو هالووین مبارک 😊
محتویات نامه :
یک اوشکولات به رنگ موهای دازای و یک نامه توی پاکت نامه که توش نوشته شده بود : دوست دالم بوس به کلت ،کنارش یک نقاشی از صورت دازای بود
* چند دقیقه سکوت *
چویا : چی شده دوس نداشتی 🥺
دازای :*لبخند زدن*
چه قدر شوکولات خوبی بود به به
*بغض کردن*
ای این عکسه منه؟ خدایا خیلی خوشگله چویاا
*برداشتن نامه و خواندن*
.......
گریه کردن
منم دوست دارممم کله هویجیی هق هق این بهترین کادویی بود که گرفتم. چویااا🩵🩵🩵🩵
چویا : اخخخ جووون خوشحال شدیی😁😄😊
* بغل کردن 🫂*
دازای : *بغل کردن*
هق نگاه کن چیکار کردی ؟ حالا با این اشکا چیکار کنم؟
چویا : * آوردن دست جلوی صورت دازای و برداشتن اشک هاش *
خب ، دیگه گریه نکن باشه ؟
* گذاشتن بوسه کوچولو رو لپ دازای 🤗
دازای : خندیدن *
*برگردوندن سر و بوسیدن چویا*
چویا : (سرخ شدن) میگم من تشنمه چیزی داریم ؟
دازای : *کمی سرخ شدن *
ارومگفتن چیشده چوچو تشنته؟
چویا : آره تشنمه
★ ادامه دارد ★
_____________________
خب انگار تو دو پارت جا نشد بقیش میره پارت بعد 😊
چویا : آفرین بیا اینجا بشین
۱ ساعت بعد:
چویا : * خوابیدن روی شونه دازای *
* نیم ساعت بعد * :
* تموم شدن فیلم *
دازای : اهههه چه فیلم مسخره ای بود اصلا ترسناک نبود چجوری برای این جیغ میزنن نظرت چیه چو__
*نگاه کردن به چویا که رو شونش خوابیده*
*لبخند زدن*
*اخی فرشته کوچولوم خوابیده*
*بغل کردن پرنسسی و بردن به رخت خواب و گذاشتن چویا روی تخت*
خوابای خوب ببین فرشته کوچولوم
*بوسیدن پیشانی چویا *
نیم ساعت بعد: *
* از اتاق اومدن بیرون *
دا....دازای چند ساعته خوابم ؟
* مالیدن دست به چشم ها * *
دازای : لبخند زدن*
نیم ساعت چوچوم
چرا بیدار شدی میخوابیدی منم یکم دیگه میومدم پیشت*
چویا : کادوت رو ندادم صبر کن الان میام
دازای :عه راست میگی کادوم مونده بود پس خوب شد بیدار شدی😁
چویا : * رفتن تو اتاق *
*در آوردن ی نامه از تو کیف *
* اومدن تو حال *
دازای : بلند شدن از کاناپه*
اون چیه تو دستت چوچو؟
چویا : * دادن نامه به دازای *
خوب بیا اینم جایزه تو هالووین مبارک 😊
محتویات نامه :
یک اوشکولات به رنگ موهای دازای و یک نامه توی پاکت نامه که توش نوشته شده بود : دوست دالم بوس به کلت ،کنارش یک نقاشی از صورت دازای بود
* چند دقیقه سکوت *
چویا : چی شده دوس نداشتی 🥺
دازای :*لبخند زدن*
چه قدر شوکولات خوبی بود به به
*بغض کردن*
ای این عکسه منه؟ خدایا خیلی خوشگله چویاا
*برداشتن نامه و خواندن*
.......
گریه کردن
منم دوست دارممم کله هویجیی هق هق این بهترین کادویی بود که گرفتم. چویااا🩵🩵🩵🩵
چویا : اخخخ جووون خوشحال شدیی😁😄😊
* بغل کردن 🫂*
دازای : *بغل کردن*
هق نگاه کن چیکار کردی ؟ حالا با این اشکا چیکار کنم؟
چویا : * آوردن دست جلوی صورت دازای و برداشتن اشک هاش *
خب ، دیگه گریه نکن باشه ؟
* گذاشتن بوسه کوچولو رو لپ دازای 🤗
دازای : خندیدن *
*برگردوندن سر و بوسیدن چویا*
چویا : (سرخ شدن) میگم من تشنمه چیزی داریم ؟
دازای : *کمی سرخ شدن *
ارومگفتن چیشده چوچو تشنته؟
چویا : آره تشنمه
★ ادامه دارد ★
_____________________
خب انگار تو دو پارت جا نشد بقیش میره پارت بعد 😊
۳.۰k
۱۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.