Part2
Part2
داشتم وسایلمو جمع میکردم که دیدم تهیونگ داره میاد سمتم
تهیونگ :امشب یه مهمونیه برای شرکتا میتونی به عنوان پارتنرم بیای ؟
ا/ت: چرا اونوقت (قیافه حق به جانب )
تهیونگ:اخه از یه دختره ای بدم میاد اونم هست دلم نمیخاد بیاد سمتم خودشو بمالونه بم
ا/ت:اوک
خدافظی کردم ایرپادمو در آوردم آهنگ chihoro از بیلی آیلیش گذاشتم از دانشگاه تا خونه پنج دقیقه راه بود وسط راه گفتم برم یکم لباس بخرم شاد شم بعد برم شرکت
داشتم از جلو مغازه ها رد میشدم یه لباس چشممو گرفت خیلی خوشگل بود با یه لباس دیگه گرفتم حساب کردم از مغازه اومدم بیرون یه تاکسی گرفتم رفتم سمت شرکت
منشی:خانم امشب یه مهمونی…
ا/ت:میدونم
رفتم سمت اتاقم درو باز کردم لباسارو گذاشتم یه گوشه نشستم پشت میز شروع کردم طراحی لباس
فلش بک به ساعت ۵
خسته کوفته از جام پاشدم یه کش غوصی به خودم دادم دیدم ساعت پنجه وایی ساعت هفت مهمونی شروع میشه مث برق گرفته ها سریع رفتم سمت آسانسور دکمه رو زدم و به سوی در رفتم تا خونه مث جت رفتم رفتم یه حموم ۱۰ مینی گرفتم موهایی که تا روی زانوم بودو خشک کردم بعد یه ساعت یه نگاه کردم ساعت ۶ بود میکاپمو کردم لباسمو پوشیدم کیفمو ورداشتم عطر گود گرل زدم رفتم پایین تهیونگ گفته بود خودش میاد دنبالم پس ادرسمو بهش دادم….
داشتم وسایلمو جمع میکردم که دیدم تهیونگ داره میاد سمتم
تهیونگ :امشب یه مهمونیه برای شرکتا میتونی به عنوان پارتنرم بیای ؟
ا/ت: چرا اونوقت (قیافه حق به جانب )
تهیونگ:اخه از یه دختره ای بدم میاد اونم هست دلم نمیخاد بیاد سمتم خودشو بمالونه بم
ا/ت:اوک
خدافظی کردم ایرپادمو در آوردم آهنگ chihoro از بیلی آیلیش گذاشتم از دانشگاه تا خونه پنج دقیقه راه بود وسط راه گفتم برم یکم لباس بخرم شاد شم بعد برم شرکت
داشتم از جلو مغازه ها رد میشدم یه لباس چشممو گرفت خیلی خوشگل بود با یه لباس دیگه گرفتم حساب کردم از مغازه اومدم بیرون یه تاکسی گرفتم رفتم سمت شرکت
منشی:خانم امشب یه مهمونی…
ا/ت:میدونم
رفتم سمت اتاقم درو باز کردم لباسارو گذاشتم یه گوشه نشستم پشت میز شروع کردم طراحی لباس
فلش بک به ساعت ۵
خسته کوفته از جام پاشدم یه کش غوصی به خودم دادم دیدم ساعت پنجه وایی ساعت هفت مهمونی شروع میشه مث برق گرفته ها سریع رفتم سمت آسانسور دکمه رو زدم و به سوی در رفتم تا خونه مث جت رفتم رفتم یه حموم ۱۰ مینی گرفتم موهایی که تا روی زانوم بودو خشک کردم بعد یه ساعت یه نگاه کردم ساعت ۶ بود میکاپمو کردم لباسمو پوشیدم کیفمو ورداشتم عطر گود گرل زدم رفتم پایین تهیونگ گفته بود خودش میاد دنبالم پس ادرسمو بهش دادم….
۶.۰k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.