گـربه انـسان نـما من✨🫰
نمیدونست جیمین میخواد چیکار کنه ولی بهش اعتماد داشت جیمین همونطور که خم شده بود یهو دستشو دور کمر و زیر زانو یون سو گذاشت و براید استایل ب.لش کرد دختر وقتی دید رو هوا هست جیغ کشید جیمین توی چشمای یون سو نگاه کردو آروم بهش گفت:از چیزی نترس من مراقبتم دیروز که خوب خودتو لوس میکردی و همش میومدی تو ب.لم .....دختر خجالت کشیدو ساکت شد صورتشو تو سینه جیمبن قایم کرد که جیمین خجالتش نبینه
از زبان جیمین:نشوندمش سر میز توت فرنگی سر چنگال زدم و دادم دستش خیلی بامزه میخورد صورت سفیدش لب های صورتی قلوه ایش بینی متوسطش صدای ملوسش گوش های بامزه و سفیدش که خیلی دلم میخوادبهش دست بزنم همه چیش منو به خودش جذب کرده اون یه هیبرید کیوت گربه هست ....از سر میز بلند شدم از پله ها بالا رفتم و به سمت اتاقم قدم گذاشتم وارد اتاق شدم پست میز نشستم لپ تاپ رو روشن کردم و توی گوگل نوشتم*هیبرید چیست* ...........از توی گوگل دکتری که مخصوص هیبرید ها بود رو پیدا کردم زنگ زدم به منشی اش و وقت گرفتم برای عصر برگشتم طبقه پایین که دیدم یون سو وایستاده و داره منو نگاه میکنه اون فیس خیلی کیوت و بامزه ای داره رفتم سمتش سرشو پایین کرد و آروم گفت:میخوای از خونه بیرون کنی و به دانشمندا بدی که گوش و دم ام رو بکن و بردارن برای خودشون ..صورتم تو هم جمع شد_چی دم و گوش تو به چه درد اونا میخوره ...سرشو بالا آوردو تو چشمم نگاه کرد=وقتی خیلی کوچولو بودم مامانم بهم گفت که کسی نباید بدونه من هیبرید هستم
از زبان جیمین:نشوندمش سر میز توت فرنگی سر چنگال زدم و دادم دستش خیلی بامزه میخورد صورت سفیدش لب های صورتی قلوه ایش بینی متوسطش صدای ملوسش گوش های بامزه و سفیدش که خیلی دلم میخوادبهش دست بزنم همه چیش منو به خودش جذب کرده اون یه هیبرید کیوت گربه هست ....از سر میز بلند شدم از پله ها بالا رفتم و به سمت اتاقم قدم گذاشتم وارد اتاق شدم پست میز نشستم لپ تاپ رو روشن کردم و توی گوگل نوشتم*هیبرید چیست* ...........از توی گوگل دکتری که مخصوص هیبرید ها بود رو پیدا کردم زنگ زدم به منشی اش و وقت گرفتم برای عصر برگشتم طبقه پایین که دیدم یون سو وایستاده و داره منو نگاه میکنه اون فیس خیلی کیوت و بامزه ای داره رفتم سمتش سرشو پایین کرد و آروم گفت:میخوای از خونه بیرون کنی و به دانشمندا بدی که گوش و دم ام رو بکن و بردارن برای خودشون ..صورتم تو هم جمع شد_چی دم و گوش تو به چه درد اونا میخوره ...سرشو بالا آوردو تو چشمم نگاه کرد=وقتی خیلی کوچولو بودم مامانم بهم گفت که کسی نباید بدونه من هیبرید هستم
۷.۸k
۰۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.