ندیمه زیبای من p:5
ا/ت: ارباب
تهیونگ: ششش بخواب
ا/ت: داداش میشه تو وایسی
هوجین: اره اره
ا/ت: چرا رفتین منو تنها گذاشتین ؟
هوجین: ما جایی نرفتیم توی سئول بودیم
ا/ت: چی؟
هوجین: من هر روز میومدم در خونه میدیدمت همیشه مراقبت بودم نذاشتم یه خط روت بیوفته
ا/ت: پس پدر چی؟
هوجین : همه اینکارا رو پدر گفت بگم !
ا/ت: اون پیتزایی که میومد اونا رو....
هوجین: اره من میفرستادم
تهیونگ: بسه دیگه برو بیرون
ا/ت: برو داداش منم میام (داره بلند میشه)
تهیونگ: تو وایسا کارت دارم
ا/ت: چشم ارباب
تهیونگ: درو ببند
ا/ت: چشم
تهیونگ: ببین من میخوابم یک ساعت دیگه بیدارم کنم خیلی خستم
ا/ت: چشم ارباب
تهیونگ: میخوام وقتی تنهاییم بگی تهیونگ
ا/ت: چشم ارباب چیزه یعنی تهیونگ
.....چند مین بعد.....
ا/ت:
تو خیلی زیبایی ارباب من ....من دست دارم ....ولی...نمیتونم بهت برسم.....میدونی وقتی بهم گفتی ندیمه زیبای من میخواد استراحت کنه احساس کردم دنیا دستمه....هییی بگذریم (آروم کنار تهیونگ )
ا/ت: برم دیگه آلان آجوما میاد
تهیونگ: کجا ؟
ا/ت: ش...شما بیدارین ؟
تهیونگ: بیا اینجا ببینم (دستشو میگیره )
ا/ت:چشم
تهیونگ: دوست داری بخوابی بیب؟
ا/ت: چی؟
تهیونگ: بیا بغلم بخواب
ا/ت: ارباب من...
تهیونگ: چیه ؟
ا/ت: حرفایی که زدم رو شنیدین؟
تهیونگ: اره چرا
ا/ت: واقعادوست دارم فعلا من برم
تهیونگ: بیا پیشم بخواب بیب بهت احتیاج دارم...
smilingsunflower این پارت بخاطر تو امشب گذاشتم زندگی 🦋🙃
تهیونگ: ششش بخواب
ا/ت: داداش میشه تو وایسی
هوجین: اره اره
ا/ت: چرا رفتین منو تنها گذاشتین ؟
هوجین: ما جایی نرفتیم توی سئول بودیم
ا/ت: چی؟
هوجین: من هر روز میومدم در خونه میدیدمت همیشه مراقبت بودم نذاشتم یه خط روت بیوفته
ا/ت: پس پدر چی؟
هوجین : همه اینکارا رو پدر گفت بگم !
ا/ت: اون پیتزایی که میومد اونا رو....
هوجین: اره من میفرستادم
تهیونگ: بسه دیگه برو بیرون
ا/ت: برو داداش منم میام (داره بلند میشه)
تهیونگ: تو وایسا کارت دارم
ا/ت: چشم ارباب
تهیونگ: درو ببند
ا/ت: چشم
تهیونگ: ببین من میخوابم یک ساعت دیگه بیدارم کنم خیلی خستم
ا/ت: چشم ارباب
تهیونگ: میخوام وقتی تنهاییم بگی تهیونگ
ا/ت: چشم ارباب چیزه یعنی تهیونگ
.....چند مین بعد.....
ا/ت:
تو خیلی زیبایی ارباب من ....من دست دارم ....ولی...نمیتونم بهت برسم.....میدونی وقتی بهم گفتی ندیمه زیبای من میخواد استراحت کنه احساس کردم دنیا دستمه....هییی بگذریم (آروم کنار تهیونگ )
ا/ت: برم دیگه آلان آجوما میاد
تهیونگ: کجا ؟
ا/ت: ش...شما بیدارین ؟
تهیونگ: بیا اینجا ببینم (دستشو میگیره )
ا/ت:چشم
تهیونگ: دوست داری بخوابی بیب؟
ا/ت: چی؟
تهیونگ: بیا بغلم بخواب
ا/ت: ارباب من...
تهیونگ: چیه ؟
ا/ت: حرفایی که زدم رو شنیدین؟
تهیونگ: اره چرا
ا/ت: واقعادوست دارم فعلا من برم
تهیونگ: بیا پیشم بخواب بیب بهت احتیاج دارم...
smilingsunflower این پارت بخاطر تو امشب گذاشتم زندگی 🦋🙃
۳۱.۶k
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.