خوناشام من🍷🖤
خوناشام من🍷🖤
پارت دهم
ات: چند دقیقه گذشت ، رفتم پایین
پدر کوک: بهتری دخترم
ات: بله پدر
پدر کوک: بریم
ات: ارههه
پدر کوک : دنبالم بیا 😊
ات: واییییییی چه قشنگه در باز کنید لطفا
پدر کوک: حتما اینجا همسرم خیلی دوست داشت
ات: اخی 🥺
پدر کوک: ببخشید اگه زندگیتو خراب کردیم
ات: نه این حرفا چیه پدر مهم اینکه الان شما رو دارم تنها نیستم
پدر کوک: تو دختر خیلی مهربونی هستی
ات: خوبی از خودتونه
پدر کوک: راستی بیا اینجا کلی خوراکی برات آماده کردیم
ات: عهه مرسییییییییی😃
پدر کوک: دخترم حالا که یه فسقلی دنبالته دیگه باید بیشتر مواظب خودت باشی بیشتر غذا بخوری
ات: چشم پدر
پدر کوک: افرین این کلید دست تو باشه هر وقت خواستی بیا
ات: بازم ممنونم 💜
یونجی: عشقم وایی گشنمه
جونکوک: خب چیکار کنم نباید با پدرم بد رفتار میکردیم
یونجی: ندیدی مگه گفت گمشید بیرون بخاطر اون سلیطه بعدشم تو نباید پول داشته باشی(عصبانی)
جونکوک: باشه عزیزم آروم باش
یونجی: برو بابا
جونکوک: مگه تو منو دوست نداری
یونجی: نمیدونم
جونکوک: چیی
یونجی:...
ات: با اینکه جونکوک نابودم کرد ولی پدرش خیلی مهربونه اصلن نمیذاره ناراحت باشم راستی یه زنگ به یونا بزنم بیاد پیشم
یونا: الو سلاممممم جوجه
ات: سلاممم خوشگلم
یونا: بی معرفت نباید زودتر بهم زنگ میزدی
ات: ببخشید میگم به خبر دارم
یونا: یا خدااا
ات: مرض اصلن نمیگم
یونا: باش باش غلظ کردم بگو
ات: داری خاله میشی
یونا:(جیغ)
ات: اخ گوشم
یونا: یسسسس مبارکههههههههههه💃💃
ات: مرسی عشقم راستی جونکوک خیانت کرد
یونا: وات یعنی چی مرتیکه عوضی یعنی الان کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ات: هنوز تو قصر
یونا: ها
ات: پدر کوک گفت بمون اونا رو بیرون کرد
یونا: اخیش خیالم راحت شود دمش گرم ادرس قلمرو بگو بیام
ات: باشه میفرستم حالا چرا مثل پسرا شودی
یونا: داداش من واس خودم مردی شودم
ات: او سیبیل هم در آوردی اقا پسر😅💔
یونا: دیوونه😂
ات: عمته 🤣
یونا: ادرس بفرست تا دنپایی نکردم تو گوشی
ات: باش باش بای
یونا: بای
اسلاید دوم عکس باغ مخفی گذاشتم 🌱
پارت دهم
ات: چند دقیقه گذشت ، رفتم پایین
پدر کوک: بهتری دخترم
ات: بله پدر
پدر کوک: بریم
ات: ارههه
پدر کوک : دنبالم بیا 😊
ات: واییییییی چه قشنگه در باز کنید لطفا
پدر کوک: حتما اینجا همسرم خیلی دوست داشت
ات: اخی 🥺
پدر کوک: ببخشید اگه زندگیتو خراب کردیم
ات: نه این حرفا چیه پدر مهم اینکه الان شما رو دارم تنها نیستم
پدر کوک: تو دختر خیلی مهربونی هستی
ات: خوبی از خودتونه
پدر کوک: راستی بیا اینجا کلی خوراکی برات آماده کردیم
ات: عهه مرسییییییییی😃
پدر کوک: دخترم حالا که یه فسقلی دنبالته دیگه باید بیشتر مواظب خودت باشی بیشتر غذا بخوری
ات: چشم پدر
پدر کوک: افرین این کلید دست تو باشه هر وقت خواستی بیا
ات: بازم ممنونم 💜
یونجی: عشقم وایی گشنمه
جونکوک: خب چیکار کنم نباید با پدرم بد رفتار میکردیم
یونجی: ندیدی مگه گفت گمشید بیرون بخاطر اون سلیطه بعدشم تو نباید پول داشته باشی(عصبانی)
جونکوک: باشه عزیزم آروم باش
یونجی: برو بابا
جونکوک: مگه تو منو دوست نداری
یونجی: نمیدونم
جونکوک: چیی
یونجی:...
ات: با اینکه جونکوک نابودم کرد ولی پدرش خیلی مهربونه اصلن نمیذاره ناراحت باشم راستی یه زنگ به یونا بزنم بیاد پیشم
یونا: الو سلاممممم جوجه
ات: سلاممم خوشگلم
یونا: بی معرفت نباید زودتر بهم زنگ میزدی
ات: ببخشید میگم به خبر دارم
یونا: یا خدااا
ات: مرض اصلن نمیگم
یونا: باش باش غلظ کردم بگو
ات: داری خاله میشی
یونا:(جیغ)
ات: اخ گوشم
یونا: یسسسس مبارکههههههههههه💃💃
ات: مرسی عشقم راستی جونکوک خیانت کرد
یونا: وات یعنی چی مرتیکه عوضی یعنی الان کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ات: هنوز تو قصر
یونا: ها
ات: پدر کوک گفت بمون اونا رو بیرون کرد
یونا: اخیش خیالم راحت شود دمش گرم ادرس قلمرو بگو بیام
ات: باشه میفرستم حالا چرا مثل پسرا شودی
یونا: داداش من واس خودم مردی شودم
ات: او سیبیل هم در آوردی اقا پسر😅💔
یونا: دیوونه😂
ات: عمته 🤣
یونا: ادرس بفرست تا دنپایی نکردم تو گوشی
ات: باش باش بای
یونا: بای
اسلاید دوم عکس باغ مخفی گذاشتم 🌱
۵.۵k
۱۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.