سناریو(درخواستی)
سناریو(درخواستی)
وقتی مافیان و میدزدنت و گریه میکنی
نامجون:اه..گریه نکن نمیخواستم اذیتت کنم(دلش برات سوخت برای همون..🌚🎀)
جین:عزیزم گریه نکن تو ورد وایت هندسام و داری،مردم از خداشونه که من بدزدمشون.. (برای جین و نمیتونم جدی فکر کنم😂)
شوگا:اگه به همین جوری ادامه بدی اتفاقای خوبی برات نمیوفته (به به..)
جیهوپ:او،عزیزم لطفا گریه نکن،چیکار کنم تا دیگه گریه نکنی؟(عرررر بچممم)
جیمین:عزیزم گریه نکن،من طاقت گریت و ندارم (واقعا دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه..)
تهیونگ:چرا گریه میکنی؟مگه من چیکارت کردم؟ولی اگه ادامه بدی اتفاق خوبی نمیوفته..(🌚🎀)
کوک:ببیی گرل چرا گریه میکنی؟چی شده؟بهتره تمومش کنی
خوب شد؟ریدم نه؟😭
هیچ چیز دیگه ای به ذهنم نرسید
وقتی مافیان و میدزدنت و گریه میکنی
نامجون:اه..گریه نکن نمیخواستم اذیتت کنم(دلش برات سوخت برای همون..🌚🎀)
جین:عزیزم گریه نکن تو ورد وایت هندسام و داری،مردم از خداشونه که من بدزدمشون.. (برای جین و نمیتونم جدی فکر کنم😂)
شوگا:اگه به همین جوری ادامه بدی اتفاقای خوبی برات نمیوفته (به به..)
جیهوپ:او،عزیزم لطفا گریه نکن،چیکار کنم تا دیگه گریه نکنی؟(عرررر بچممم)
جیمین:عزیزم گریه نکن،من طاقت گریت و ندارم (واقعا دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه..)
تهیونگ:چرا گریه میکنی؟مگه من چیکارت کردم؟ولی اگه ادامه بدی اتفاق خوبی نمیوفته..(🌚🎀)
کوک:ببیی گرل چرا گریه میکنی؟چی شده؟بهتره تمومش کنی
خوب شد؟ریدم نه؟😭
هیچ چیز دیگه ای به ذهنم نرسید
۴.۱k
۰۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.