پارت 1
پارت 1
#مثلث_عشقی_ما
ویو دایانا:
از خواب بلند شدم و صبحونع خوردم. لباسمو پوشیدم و به سمت دانشگاه حرکت کردم که توی راه مینی رو دیدم.
(مینی=دایانا+)
=سلام دایانا
+سلام مینی چطوری؟!
=بد نیستم تو خوبی؟!
+اوهوم
=کنجکاوم ببینم لوکاس این دفعه چجوری توی امتحان تقلب میکنه... تو با لوکاس خیلی صمیمی؟
+نه... فقط در حدی که ازش چیزی بخام
رسیدیم به دانشگاع که توی حیاط لوکاس رو دیدیم. مینی فوری به طرفش رفت. هروقت لوکاسو میدید منو فراموش میکرد اما لوکاس با مینی سرد بود.(لوکاس-)
=سلام لوکاس
مینی پرید بغل لوکاس
لوکاس مینیو از خودش جدا کرد.
+سلام
-سلام
=لوکاس... میخای من بهت تقلب برسونم؟
-لازم نکرده(سرد)
=....
خاستم از پیش مینی و لوکاس رد بشم که پام گیر کرد و میخاستم بیفتم زمین که یهو لوکاس دستاشو دور کمرم حلقه کرد و منو گرف.
مینی سریع با حرص ازونجا دور شد.
لپام از خجالت سرخ شده بودن و لوکاسم که همینجوری عادی بهم زل زده بود کمک کرد رو پاهام وایسم.
-مراقب خودت باش
+مم.. نو.. نم(با خجالت)
سریع ازونجا دور شدم و رفتم توی کلاس روی صندلیم نشستم
همه داشتن پچ و پچ میکردن و بهم نگاه میکردن در حالی که من سرخ شده بودم.
خیلی از دخترای کلاس روی لوکاس کراش داشتن اما لوکاس ب هیچ کدومشون علاقه ای نداشت
مینی بی توجه به من اومد و کنارم نشست و تا اخر زنگ هیچ حرفی به من نزد.
زنگ که خورد وسایلمو جمع کردم و رفتم توی حیاط که یهو....
یگم دیگه بیا پایین🐣🐣
بیاااا
بیاااا
دنبال چی اومدی؟ پارت اول تموم شد😁😁😁
#مثلث_عشقی_ما
ویو دایانا:
از خواب بلند شدم و صبحونع خوردم. لباسمو پوشیدم و به سمت دانشگاه حرکت کردم که توی راه مینی رو دیدم.
(مینی=دایانا+)
=سلام دایانا
+سلام مینی چطوری؟!
=بد نیستم تو خوبی؟!
+اوهوم
=کنجکاوم ببینم لوکاس این دفعه چجوری توی امتحان تقلب میکنه... تو با لوکاس خیلی صمیمی؟
+نه... فقط در حدی که ازش چیزی بخام
رسیدیم به دانشگاع که توی حیاط لوکاس رو دیدیم. مینی فوری به طرفش رفت. هروقت لوکاسو میدید منو فراموش میکرد اما لوکاس با مینی سرد بود.(لوکاس-)
=سلام لوکاس
مینی پرید بغل لوکاس
لوکاس مینیو از خودش جدا کرد.
+سلام
-سلام
=لوکاس... میخای من بهت تقلب برسونم؟
-لازم نکرده(سرد)
=....
خاستم از پیش مینی و لوکاس رد بشم که پام گیر کرد و میخاستم بیفتم زمین که یهو لوکاس دستاشو دور کمرم حلقه کرد و منو گرف.
مینی سریع با حرص ازونجا دور شد.
لپام از خجالت سرخ شده بودن و لوکاسم که همینجوری عادی بهم زل زده بود کمک کرد رو پاهام وایسم.
-مراقب خودت باش
+مم.. نو.. نم(با خجالت)
سریع ازونجا دور شدم و رفتم توی کلاس روی صندلیم نشستم
همه داشتن پچ و پچ میکردن و بهم نگاه میکردن در حالی که من سرخ شده بودم.
خیلی از دخترای کلاس روی لوکاس کراش داشتن اما لوکاس ب هیچ کدومشون علاقه ای نداشت
مینی بی توجه به من اومد و کنارم نشست و تا اخر زنگ هیچ حرفی به من نزد.
زنگ که خورد وسایلمو جمع کردم و رفتم توی حیاط که یهو....
یگم دیگه بیا پایین🐣🐣
بیاااا
بیاااا
دنبال چی اومدی؟ پارت اول تموم شد😁😁😁
۱.۲k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.