دختری از جنس جاسوس(پارت87)
دایانا:دختره ی عوضی دیگه با داداشم چیکار داری
ولی متأسفانه دایانا دیر رسیده بود دیون(ببیند من اسم دوت رو به دیون تغییر میدم)از شدت استرس و خجالت و ترس دیگه گوشاش کاملا در اومده بود که یهو کاترین از بغل دیون در اومد یه نگا بهش انداخت وقتی دید دیون تغییر شکل داده یکم ترسید بعد دیون با ترس دویید رفت حیاط پشتی و شروع کرد گریه کردن
(حیاط پشتی)
دایانا:چیزی نشده داداشی درست میشه
مارکو:مارگو میتونیم کنترل ذهن از یاد دختره ببریم
مارگو:نه فک نکنم
مارکو:ای بابا
یهو دوباره کاترین دویید اومد ولی این بار دایانا جلوش وایساد
دایانا:دیگه چیکار با داداشم…
حرف دایانا قطع شد چون کاترین با جاذبه بردش رو هوا بعد کاترین با یه لبخند شیطانی رفت سمت مارکو و مارگو و تایلر و تالیا و اونا رو هم برد رو هوا رفت سمت دیون و اونو با جاذبه کشید سمت خودش
کاترین:پسر کوچولو به کسی نمیگم
بعد کاترین دیون رو اروم گذاشت زمین و وقتی داشت میرفت یه بشکن زد و همشون افتادن زمین
دیون:الان چیشد(با ترس)
همه:اون قدرت کنترل جاذبه رو داشت
ولی متأسفانه دایانا دیر رسیده بود دیون(ببیند من اسم دوت رو به دیون تغییر میدم)از شدت استرس و خجالت و ترس دیگه گوشاش کاملا در اومده بود که یهو کاترین از بغل دیون در اومد یه نگا بهش انداخت وقتی دید دیون تغییر شکل داده یکم ترسید بعد دیون با ترس دویید رفت حیاط پشتی و شروع کرد گریه کردن
(حیاط پشتی)
دایانا:چیزی نشده داداشی درست میشه
مارکو:مارگو میتونیم کنترل ذهن از یاد دختره ببریم
مارگو:نه فک نکنم
مارکو:ای بابا
یهو دوباره کاترین دویید اومد ولی این بار دایانا جلوش وایساد
دایانا:دیگه چیکار با داداشم…
حرف دایانا قطع شد چون کاترین با جاذبه بردش رو هوا بعد کاترین با یه لبخند شیطانی رفت سمت مارکو و مارگو و تایلر و تالیا و اونا رو هم برد رو هوا رفت سمت دیون و اونو با جاذبه کشید سمت خودش
کاترین:پسر کوچولو به کسی نمیگم
بعد کاترین دیون رو اروم گذاشت زمین و وقتی داشت میرفت یه بشکن زد و همشون افتادن زمین
دیون:الان چیشد(با ترس)
همه:اون قدرت کنترل جاذبه رو داشت
۴۹۰
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.