سناریو
ازدواج اجباری
پارت 8
) اسلاید دومم کیف. ا ت و سوم لباس ا. ت برای پیاده روی موهامو بالای سرم بستم
(
حدودا 22 دویدم
جونگ کوک: خسته شدم یکم بشینیم
ا. ت: جلو تر یه پارک اونجا هست
جونگ کوک: اوکی
رفتیم نشستیم
توپ یه پسر بچه خورد یه پام
پ. ه: معذرت میخوام
بلند شدم
ا. ت: منم بازی
پ. ه: آخ جون
رفتم باهاشون کلی بازی کردم و کلی حرکت های خفن با توپ زدم
جونگ کوک تو ذهنش : این دختر چقدر خوبه
دستمو گذاشتم رو سر پسر : من دیگه برم
پ. ه: خداحافظ
ا. ت: خداحافظ
جونگ کوک: بریم
رفتیم سمته باشگاه
پارت 8
) اسلاید دومم کیف. ا ت و سوم لباس ا. ت برای پیاده روی موهامو بالای سرم بستم
(
حدودا 22 دویدم
جونگ کوک: خسته شدم یکم بشینیم
ا. ت: جلو تر یه پارک اونجا هست
جونگ کوک: اوکی
رفتیم نشستیم
توپ یه پسر بچه خورد یه پام
پ. ه: معذرت میخوام
بلند شدم
ا. ت: منم بازی
پ. ه: آخ جون
رفتم باهاشون کلی بازی کردم و کلی حرکت های خفن با توپ زدم
جونگ کوک تو ذهنش : این دختر چقدر خوبه
دستمو گذاشتم رو سر پسر : من دیگه برم
پ. ه: خداحافظ
ا. ت: خداحافظ
جونگ کوک: بریم
رفتیم سمته باشگاه
۲۳.۷k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.