فیک تو مدرسه دیدیش پارت ۴
رفتم سرکار پنج دقیقه می شد که منتظر بودم که
منشی :خانم پارک میسو
میسو: بله
منشی:برید داخل
رفتم تو واییی چقدر استرس داشتم یه خانم اونجا بود که گفت.... شما خانم پارک میسو هستید..... با سر حرفش رو تایید کردم اشاره کرد بشینم
خانمه: سابقه کاری تون خوبه شما از فردا اینجا استخدام میشید یک هفته ازمایشی اینجا کار میکنید اگر کارتون خوب بود از هفته بعدش استخدام میشید من خانم کیم لونا هستم مدیر این شرکت
میسو:بله مرسی
وایییییییییی باید جشن بگیرم زنگ زدم به رزی و رینا
(مکالمهی بین رزی و میسو)
میسو: سلام دختر استخدام شدم( با داد)
رزی: چته وحشی
میسو:خیلی قشنگ سلام میدی کف کردم -_-
رزی: باشه بابا سلام چته باز چی شده &_&
میسو: قبول شدم سر کار( جیغغغغغغغغغغغغغغ )
رزی : حیوان کر شدم اوکی پس نو به خودت زحمت نده من به رینا زنگ میزنم
͡° ͜ʖ ͡ –
میسو :دمت گرم بای
رزی:خواهش فقط ساعت ۶ میایم دنبالت اماده باش بای
پایان مکالمه
شوگا ویو
خسته رفتم خونه در رو وا کردم دیدم یونگ جه خیلی ریلکس داره فیلم میبینه این اصلا معلوم نیست چطوری اومده تو خونه ی من کلید دست منه خونه ماله منه این چطوری اومده تو وایسا حالتو جا بیارم دزد مکار خیلی اروم در رو بستم رفتم پشت مبل کیفم رو از بالا پرت کردم رو شیکمش که گفت: عه شوگا تو اینجایی ریدم به خودم داداش چرا اخمات تو همه
شوگا: خره اومدی خونه من بی اجازه طلبکارم هستی
یونگ جه:بگو دردت اینه... همون طور که پامیشد...... حاجی حالا شانس اوردی من بودم یادت رفته بود پنجره اتاق رو ببندی منم از اونجا اومدم تو اگه...
شوگا:( نگاهی معنا دار و فوش هایی درونش)
یونگ جه: من دیگه رفع زحمت کنم الفراررررررررررررررررر
یونگی و یونگ جه مثل گربه و موش دنبال هم افتاده و شوگا چک نر و ماده میزند
شوگا: احمق بیشور انسان کم عقل اخه دزد اینقدر هوش نداره که تو داری اگه دز......
در همین حین خواهر یونگ جه وارد میشود
خواهر یونگ جه: اینجا چه خبره خیر سرم اومدم برا شما کله خر غذا بیارم( نگاهی به یونگ جه می اندازه ) داری از گشنگی میمیری اره منو از خونه تا اینجا کشوندی که با شوگا دعوا کنی بعد زنگ بزنی بگی داری از گشنگی میمیری خاک تو سر من دلسوزی بکنن برای شما نره خر غذا بیارم الانم بیاید غذا میل بفرمایید تا نمردید(چش قره)
شوگا: نگاهی معنا دار
یونگ جه : ابجی یه نفس بگیر الانم قهر نکن ( روبه شوگا ) توام اونطوری نیگا نکن
شوگا:بخدا اگه من خواهر به این دسته گلی داشتم نمیزاشتم حرص بخوره بعد تو( اشاره به یونگ جه) خاک تو سرت پاشو یه وقت هلاک نشی از گشنگی تا میرم یه دوش بگیرم از خون گورتو گم میکنی وگرنه باید تو کارتون بخوابی
خ.ی:باز چیکار کردی فقط سه سال ازت کوچیک ترم بجای اینکه تو برامن حرص بخوری من میخورم پاشو زود غذاتو بخور تا صدای این بدبختم در نیاوردی
یونگ جه:از کی تاحالا شوگا شده بدبخت( چشماشو ریز میکنه)
خ.ی:بلند شو صدای منو در نیار تا دیروز میگفت ایشالا بری خونهی بخت من راحت شم بعد الان میگی از کی تا حالا شوگا بدبخته اصلا خوشبخته بدبخته منو سننه
شوگا :در حمام درحال جر خوردن است
میسو ویو
رینا:وای بچه ها بریم ترن هوایی
میسو:بخدا من نمیایم
رزی: اینقدر لوس نباش بیا بریم
رزی و رینا در حالی که لباس میسو رو میکشن : میسو بیا( همزمان )
ادامه دارد.......
شرطا ۲۰ تا لایک
منشی :خانم پارک میسو
میسو: بله
منشی:برید داخل
رفتم تو واییی چقدر استرس داشتم یه خانم اونجا بود که گفت.... شما خانم پارک میسو هستید..... با سر حرفش رو تایید کردم اشاره کرد بشینم
خانمه: سابقه کاری تون خوبه شما از فردا اینجا استخدام میشید یک هفته ازمایشی اینجا کار میکنید اگر کارتون خوب بود از هفته بعدش استخدام میشید من خانم کیم لونا هستم مدیر این شرکت
میسو:بله مرسی
وایییییییییی باید جشن بگیرم زنگ زدم به رزی و رینا
(مکالمهی بین رزی و میسو)
میسو: سلام دختر استخدام شدم( با داد)
رزی: چته وحشی
میسو:خیلی قشنگ سلام میدی کف کردم -_-
رزی: باشه بابا سلام چته باز چی شده &_&
میسو: قبول شدم سر کار( جیغغغغغغغغغغغغغغ )
رزی : حیوان کر شدم اوکی پس نو به خودت زحمت نده من به رینا زنگ میزنم
͡° ͜ʖ ͡ –
میسو :دمت گرم بای
رزی:خواهش فقط ساعت ۶ میایم دنبالت اماده باش بای
پایان مکالمه
شوگا ویو
خسته رفتم خونه در رو وا کردم دیدم یونگ جه خیلی ریلکس داره فیلم میبینه این اصلا معلوم نیست چطوری اومده تو خونه ی من کلید دست منه خونه ماله منه این چطوری اومده تو وایسا حالتو جا بیارم دزد مکار خیلی اروم در رو بستم رفتم پشت مبل کیفم رو از بالا پرت کردم رو شیکمش که گفت: عه شوگا تو اینجایی ریدم به خودم داداش چرا اخمات تو همه
شوگا: خره اومدی خونه من بی اجازه طلبکارم هستی
یونگ جه:بگو دردت اینه... همون طور که پامیشد...... حاجی حالا شانس اوردی من بودم یادت رفته بود پنجره اتاق رو ببندی منم از اونجا اومدم تو اگه...
شوگا:( نگاهی معنا دار و فوش هایی درونش)
یونگ جه: من دیگه رفع زحمت کنم الفراررررررررررررررررر
یونگی و یونگ جه مثل گربه و موش دنبال هم افتاده و شوگا چک نر و ماده میزند
شوگا: احمق بیشور انسان کم عقل اخه دزد اینقدر هوش نداره که تو داری اگه دز......
در همین حین خواهر یونگ جه وارد میشود
خواهر یونگ جه: اینجا چه خبره خیر سرم اومدم برا شما کله خر غذا بیارم( نگاهی به یونگ جه می اندازه ) داری از گشنگی میمیری اره منو از خونه تا اینجا کشوندی که با شوگا دعوا کنی بعد زنگ بزنی بگی داری از گشنگی میمیری خاک تو سر من دلسوزی بکنن برای شما نره خر غذا بیارم الانم بیاید غذا میل بفرمایید تا نمردید(چش قره)
شوگا: نگاهی معنا دار
یونگ جه : ابجی یه نفس بگیر الانم قهر نکن ( روبه شوگا ) توام اونطوری نیگا نکن
شوگا:بخدا اگه من خواهر به این دسته گلی داشتم نمیزاشتم حرص بخوره بعد تو( اشاره به یونگ جه) خاک تو سرت پاشو یه وقت هلاک نشی از گشنگی تا میرم یه دوش بگیرم از خون گورتو گم میکنی وگرنه باید تو کارتون بخوابی
خ.ی:باز چیکار کردی فقط سه سال ازت کوچیک ترم بجای اینکه تو برامن حرص بخوری من میخورم پاشو زود غذاتو بخور تا صدای این بدبختم در نیاوردی
یونگ جه:از کی تاحالا شوگا شده بدبخت( چشماشو ریز میکنه)
خ.ی:بلند شو صدای منو در نیار تا دیروز میگفت ایشالا بری خونهی بخت من راحت شم بعد الان میگی از کی تا حالا شوگا بدبخته اصلا خوشبخته بدبخته منو سننه
شوگا :در حمام درحال جر خوردن است
میسو ویو
رینا:وای بچه ها بریم ترن هوایی
میسو:بخدا من نمیایم
رزی: اینقدر لوس نباش بیا بریم
رزی و رینا در حالی که لباس میسو رو میکشن : میسو بیا( همزمان )
ادامه دارد.......
شرطا ۲۰ تا لایک
۵.۱k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.