رمان عشق سیاه و سفید...~part: 48
(خلاصه تمام مهمون ها از سالن خارج میشن و میرن خونشون.....کیونگ ا/ت رو داخل اتاق پرت کرد عین یه سطل زباله که باعث شد کل بدن ا/ت دردبگیره مخصوصا کتف هاشـ)
کیونگ: هع چه حسی داری؟! اخه این دومین خیانتت بهم بودع(پوز خند)
کیونگ: البته ازت بعید نیست... چون تو یه دختره هرزه ایـ..
ا/ت: نه نه ارباب من هرزه نیستم راست میگم اینا تخصیر من نیست حرفمو باور کن ارباب....(گریه شدید)
کیونگ:چیو باور کنم؟! هاننن؟! دیگه دهنتو ببند...(داد)
ا/ت: ا... اما اربابــ(گریه)
کیونگ: خفه شوووو گفتم....
(کیونگ دیگه با کمربند کتک نزد و خودش دست به کار شد... کتشو در اورد استیناشو زد بالا و دکمه اولیش که بازبود چون کمی گرمش شده بود دکمه دومیشم باز کرد.... و همونجوری که استیناشو تا میزد بالا میمود جلو و ا/ت هی میرفت عقب که ا/ت بع دیوار برخورد کرد....)
کیونگ: کجا؟!
کیونگ: حالا عجله نداشته باش باهات کار داریم...
(پوزخند)
(ا/ت همچنان در حال گریست....)
(کیونگ یه سیلی محکم به ا/ت میزنه و صورت ا/ت بر میگرده وجای دستای کیونگ روی صورت ا/ت میمونه چونه ی ا/ت رو میگیره و نزدیک صورت ا/ت میشه و با خشمگینی و جوری که دندوناشو روهم از روی عصبانیت فشار داده به ا/ت نگاه میکنه و بهش میگه:....)
کیونگ: دختریه عوضیی
(و بعد صورتشو محکم ول میکنه و صورت ا/ت دپباره بر میگرده....)
(کیونگ خم شده بود ولی کمرشو صاف میکنه و وایمیسه و با پاهاش به ا/ت حمله میکنه وحشیانه انکاری که داره یه سگو کتک میزنه...)
.. ★
.. ★
.. ★
کیونگ: هع چه حسی داری؟! اخه این دومین خیانتت بهم بودع(پوز خند)
کیونگ: البته ازت بعید نیست... چون تو یه دختره هرزه ایـ..
ا/ت: نه نه ارباب من هرزه نیستم راست میگم اینا تخصیر من نیست حرفمو باور کن ارباب....(گریه شدید)
کیونگ:چیو باور کنم؟! هاننن؟! دیگه دهنتو ببند...(داد)
ا/ت: ا... اما اربابــ(گریه)
کیونگ: خفه شوووو گفتم....
(کیونگ دیگه با کمربند کتک نزد و خودش دست به کار شد... کتشو در اورد استیناشو زد بالا و دکمه اولیش که بازبود چون کمی گرمش شده بود دکمه دومیشم باز کرد.... و همونجوری که استیناشو تا میزد بالا میمود جلو و ا/ت هی میرفت عقب که ا/ت بع دیوار برخورد کرد....)
کیونگ: کجا؟!
کیونگ: حالا عجله نداشته باش باهات کار داریم...
(پوزخند)
(ا/ت همچنان در حال گریست....)
(کیونگ یه سیلی محکم به ا/ت میزنه و صورت ا/ت بر میگرده وجای دستای کیونگ روی صورت ا/ت میمونه چونه ی ا/ت رو میگیره و نزدیک صورت ا/ت میشه و با خشمگینی و جوری که دندوناشو روهم از روی عصبانیت فشار داده به ا/ت نگاه میکنه و بهش میگه:....)
کیونگ: دختریه عوضیی
(و بعد صورتشو محکم ول میکنه و صورت ا/ت دپباره بر میگرده....)
(کیونگ خم شده بود ولی کمرشو صاف میکنه و وایمیسه و با پاهاش به ا/ت حمله میکنه وحشیانه انکاری که داره یه سگو کتک میزنه...)
.. ★
.. ★
.. ★
۸.۰k
۰۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.