نگام افتاد چند بار به صورتت، انگار دل من آروم میشد
نگام افتاد چند بار به صورتت، انگار دل من آروم میشد
با ریز نگاهت هربار آرزوم این بود؛ فقط یه بار دیگه ببینمت!
انگار خدا خواسته؛ که من چشمای تورو ببینم هی!
آروم میکنی حال بده منو؛ میدونی تو تکی آروم جون من…
چشام خیره به چشای تو میشه؛ عاشقت میشم تو نگات درمون من
خودت میدونی انقده میخوامت؛ هیچکی ندیدم رو دست من بخوادت!
زدم رو دسته عاشقای شهر؛ آروم جون من قلب من فدات هی! (2)
بارون میزنه روی گونت؛ هر قطرش یه بهونس!
که مارو به سمت هم کشیده؛ فکر کنیم عاشقونس…
ولی این حس من نیست؛ که بگم آره عاشقتم!
آخه من دلی میخوامت؛ خودتم اینو میدونی من…
همه جوره پایه دلتم؛ وصله دل توام به من…
اینو بدون برات میمیرم؛ نه برای همه که نه
**********************
خیلی رفته بودیم تو فاز آهنگ و کم کردم و گفتم
_ خب خانم بفرمایید رسیدیم تو برو من برم ماشینو پارک کنم و بیام
+چششششم
پیاده شد رفتم ماشینو پارک کردم و اومدم دیدیدم دم در وایساده
_ خب زنگ میزدی میرفتی تو
+ میخاستم با تو برم خب
درو باز کردم و گفتم: بفرمایییید
رفتیم تو سوار آسانسور شدیم رفتیم بالا زنگ و زدیم رستا درو باز کرد و پرید تو بغل دیانا
رستا= سلااااااام خاله جونمممممم
رفتیم تو
_ مارو یادت رفت رستا خانوم
رستا= ببخشید داداشی سلاااام داداشییییییییییی
زدیم زیر خنده به مامان سلام کردیم نشستیم رو مبل
مامان= خب چه خبر
دیانا= هیچی سلامتی شما چ خبر
مامان= ما هم سلامتی صبح تا حالا که رستا بیدار شده انقد گریه کرده بهش میگم کلاسش تموم شه با داداش میاد میگفت نه من باید حتما زنگ بزنم شماره ارسلان گرفتم و زنگ زد خیالش راحت شد رفت بازی کرد
بغلش کردم و گفتم: آره؟
رستا= اوهوم
::::::::::::::::::::::::::::
دیانا🤍
ارسلان رستا رو بغل کرد و گفت: آره؟
رستا هم گفت: اوهوم
رستا در گوش ارسلان یه چیزی گفت که یهو..................
ادامه دارد.......
کامنت +25🤍💜❤️
خیلی دوستون دارم🦉
اصکی=اتحاد💖
با ریز نگاهت هربار آرزوم این بود؛ فقط یه بار دیگه ببینمت!
انگار خدا خواسته؛ که من چشمای تورو ببینم هی!
آروم میکنی حال بده منو؛ میدونی تو تکی آروم جون من…
چشام خیره به چشای تو میشه؛ عاشقت میشم تو نگات درمون من
خودت میدونی انقده میخوامت؛ هیچکی ندیدم رو دست من بخوادت!
زدم رو دسته عاشقای شهر؛ آروم جون من قلب من فدات هی! (2)
بارون میزنه روی گونت؛ هر قطرش یه بهونس!
که مارو به سمت هم کشیده؛ فکر کنیم عاشقونس…
ولی این حس من نیست؛ که بگم آره عاشقتم!
آخه من دلی میخوامت؛ خودتم اینو میدونی من…
همه جوره پایه دلتم؛ وصله دل توام به من…
اینو بدون برات میمیرم؛ نه برای همه که نه
**********************
خیلی رفته بودیم تو فاز آهنگ و کم کردم و گفتم
_ خب خانم بفرمایید رسیدیم تو برو من برم ماشینو پارک کنم و بیام
+چششششم
پیاده شد رفتم ماشینو پارک کردم و اومدم دیدیدم دم در وایساده
_ خب زنگ میزدی میرفتی تو
+ میخاستم با تو برم خب
درو باز کردم و گفتم: بفرمایییید
رفتیم تو سوار آسانسور شدیم رفتیم بالا زنگ و زدیم رستا درو باز کرد و پرید تو بغل دیانا
رستا= سلااااااام خاله جونمممممم
رفتیم تو
_ مارو یادت رفت رستا خانوم
رستا= ببخشید داداشی سلاااام داداشییییییییییی
زدیم زیر خنده به مامان سلام کردیم نشستیم رو مبل
مامان= خب چه خبر
دیانا= هیچی سلامتی شما چ خبر
مامان= ما هم سلامتی صبح تا حالا که رستا بیدار شده انقد گریه کرده بهش میگم کلاسش تموم شه با داداش میاد میگفت نه من باید حتما زنگ بزنم شماره ارسلان گرفتم و زنگ زد خیالش راحت شد رفت بازی کرد
بغلش کردم و گفتم: آره؟
رستا= اوهوم
::::::::::::::::::::::::::::
دیانا🤍
ارسلان رستا رو بغل کرد و گفت: آره؟
رستا هم گفت: اوهوم
رستا در گوش ارسلان یه چیزی گفت که یهو..................
ادامه دارد.......
کامنت +25🤍💜❤️
خیلی دوستون دارم🦉
اصکی=اتحاد💖
۱۵.۵k
۱۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.