فیک کوک (پرستار بچه) پارت 6
کوک: باید در مورد 3 تا قانون خونه حرف بزنیم
لیا: اوکی
کوک: 1 باید بدونی کیم دو چیا دوست داره و چیا نباید بخوره
لیا: اونا چین؟
کوک: از سوشی،کیمچی، نودل، بستنی، کیک، میلک شیک، پاستا، همبرگر و.. خوشش میاد
لیا : از چی بدش میاد و نباید بخوره
کوک: به سوشی و پسته حساسیت داره
کوک: از پیتزا، شکلات، سیب، کیوی، لوبیا و ماهی بدش میاد
لیا: خب
کوک:2 باید از من اطاعت کنی و از الان به بعد برده ی منی
لیا : 3 چی
کوک: بعدا میفهمی
(اوفففف چجور جرعت میکنه منو به عنوان برده ی خودش بدونه )
برای ناهار رفتیم رستوران نودل و کیمچی خوردیم برگشتیم خونه
من یکم با کیم دو بازی کردم تا دوسم داشته باشه ولی فایده نداشت اون حتی منو نگاه هم نمیکنه
از دید کوک:
ساعت 9 شبه و لیا از ساعت 5 تا الان داره لباس های کیم دو رو میشوره و غذا درست میکنه براش مگه چقد لباس داشته!
از دید لیا:
رفتم تو اتاق دیدم حداقل نصف اتاق لباس کثیفه کیم دو خواب بود منم لباس ها رو جمع کردم بشورم لباسشویی رو پیدا نکردم کوک هم باهام حرف نمیزد برای همین رفتم با دست بشورم اصلا حواسم نبود به وایتکس حساسیت دارم وقتی بوش بهم بخوره حالم بد میشه مسموم میشم
از دید کوک :
ساعت 11 شده و هنوز هم نیومده
رفتم تو اتاق دنبالش گشتم نبود رفتم تو حموم دیدم افتاده رو زمین و غش کرده بردمش زیر دوش اب یخ تا بهوش بیاد بعد از 5 مین چشماش رو باز کرد
از دید لیا :
چشمام رو باز کردم دیدم زیر دوشم جیغفغغ کوک اینجا چکار میکنه
لیا: جیغفغغ
کوک: کر شدم چته
لیا: چم شده
کوک: نترس لباس داری
لیا: من منحرف نیستم
کوک: نکنه من جیغ زدم؟
لیا😑 لینا مهم نیست سرم درد میکنه
کوک: میخوای خوب شی؟
لیا: من نمیام دکتر
کوک: منم تو رو نمیبرم میخوام امتحان کنی
لیا: چیو ؟
کوک : روشمو برای خوب شدن 😈
لیا.....
نویسنده: بچه ها من این فیک رو از دیشب تا الان 4 بار گذاشتم ولی ارور داد اگه ایندفعه نشه واقعا نمیدونم چکار کنم دیگه
لیا: اوکی
کوک: 1 باید بدونی کیم دو چیا دوست داره و چیا نباید بخوره
لیا: اونا چین؟
کوک: از سوشی،کیمچی، نودل، بستنی، کیک، میلک شیک، پاستا، همبرگر و.. خوشش میاد
لیا : از چی بدش میاد و نباید بخوره
کوک: به سوشی و پسته حساسیت داره
کوک: از پیتزا، شکلات، سیب، کیوی، لوبیا و ماهی بدش میاد
لیا: خب
کوک:2 باید از من اطاعت کنی و از الان به بعد برده ی منی
لیا : 3 چی
کوک: بعدا میفهمی
(اوفففف چجور جرعت میکنه منو به عنوان برده ی خودش بدونه )
برای ناهار رفتیم رستوران نودل و کیمچی خوردیم برگشتیم خونه
من یکم با کیم دو بازی کردم تا دوسم داشته باشه ولی فایده نداشت اون حتی منو نگاه هم نمیکنه
از دید کوک:
ساعت 9 شبه و لیا از ساعت 5 تا الان داره لباس های کیم دو رو میشوره و غذا درست میکنه براش مگه چقد لباس داشته!
از دید لیا:
رفتم تو اتاق دیدم حداقل نصف اتاق لباس کثیفه کیم دو خواب بود منم لباس ها رو جمع کردم بشورم لباسشویی رو پیدا نکردم کوک هم باهام حرف نمیزد برای همین رفتم با دست بشورم اصلا حواسم نبود به وایتکس حساسیت دارم وقتی بوش بهم بخوره حالم بد میشه مسموم میشم
از دید کوک :
ساعت 11 شده و هنوز هم نیومده
رفتم تو اتاق دنبالش گشتم نبود رفتم تو حموم دیدم افتاده رو زمین و غش کرده بردمش زیر دوش اب یخ تا بهوش بیاد بعد از 5 مین چشماش رو باز کرد
از دید لیا :
چشمام رو باز کردم دیدم زیر دوشم جیغفغغ کوک اینجا چکار میکنه
لیا: جیغفغغ
کوک: کر شدم چته
لیا: چم شده
کوک: نترس لباس داری
لیا: من منحرف نیستم
کوک: نکنه من جیغ زدم؟
لیا😑 لینا مهم نیست سرم درد میکنه
کوک: میخوای خوب شی؟
لیا: من نمیام دکتر
کوک: منم تو رو نمیبرم میخوام امتحان کنی
لیا: چیو ؟
کوک : روشمو برای خوب شدن 😈
لیا.....
نویسنده: بچه ها من این فیک رو از دیشب تا الان 4 بار گذاشتم ولی ارور داد اگه ایندفعه نشه واقعا نمیدونم چکار کنم دیگه
۸۷.۱k
۰۴ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.